مناظره امام رضا علیه السّلام (قسمت پنجم-پایانی-)
حضرت رضا علیه السلام فرمودند: اى رأس الجالوت! از تو درباره پیامبرت موسى بن عمران سؤال مىکنم.
عرض کرد: بفرمائید.
فرمود: چه دلیلى بر نبوّت موسى هست؟
مرد یهودى گفت: معجزاتى آورد که انبیاء پیشین نیاورده بودند.
حضرت فرمودند: مثل چه چیز؟
گفت: مثل شکافتن دریا و تبدیل کردن عصا به مار و ضربه زدن به سنگ و روان
شدن چند چشمه از آن، ید بیضاء (دست سفید و درخشنده) و نیز آیات و
نشانههایى که دیگران قدرت بر آن نداشتند و ندارند.
حضرت فرمودند: در مورد اینکه دلیل موسى بر حقّانیّت دعوتش این بود که کارى
کرد که دیگران نتوانستند انجام دهند، درست مىگویى. حال، هر کس که ادّعاى
نبوّت کند سپس کارى انجام دهد که دیگران قادر به انجام آن نباشند آیا
تصدیقش بر شما واجب نیست؟
گفت: نه، زیرا موسى به خاطر قرب و منزلتش نزد
خداوند، نظیر نداشت و هر کس که ادّعاى نبوّت کند، بر ما واجب نیست که به
او ایمان بیاوریم، مگر اینکه معجزاتى مثل معجزات موسى داشته باشد.
حضرت فرمودند: پس چگونه به انبیائى که قبل از موسى علیهم السّلام بودند
ایمان دارید و حال آنکه آنان دریا را نشکافتند و از سنگ، دوازده چشمه ایجاد
نکردند، و مثل موسى، «ید بیضاء» نداشتند، و عصا را به مار تبدیل نکردند؟
یهودى گفت: من که گفتم، هر گاه براى اثبات نبوّتشان معجزاتى بیاورند- هر چند غیر از معجزات موسى باشد- تصدیقشان واجب است.
حضرت فرمودند: پس چرا به عیسى بن مریم ایمان نمىآورى؟ با اینکه او مرده
زنده مىکرد و افراد نابینا و مبتلا به پیسى را شفا مىداد و از گل،
پرندهاى گلى مىساخت و در آن مىدمید و آن مجسّمه گلى به اذن خداوند به
پرندهاى زنده تبدیل مىشد؟
رأس الجالوت گفت: مىگویند که او این کارها را انجام مىداد، ولى ما ندیدهایم.
حضرت فرمودند: آیا معجزات موسى را دیدهاى؟ آیا اخبار این معجزات از طریق افراد قابل اطمینان به شما نرسیده است؟
گفت: بله، همین طور است.
حضرت فرمودند: خوب، همچنین در باره معجزات عیسى بن مریم علیهما السّلام
اخبار متواتر براى شما نقل شده است، پس چرا موسى را تصدیق کردید و به او
ایمان آوردید ولى به عیسى ایمان نیاوردید؟
مرد یهودى جوابى نداد.
حضرت ادامه دادند: و همچنین است موضوع نبوّت محمّد صلى اللَّه علیه و آله و
نیز هر پیامبر دیگرى که از طرف خدا مبعوث شده بودند، و از جمله معجزات
پیامبر ما این است که یتیمى بوده فقیر که چوپانى مىکرد و اجرت مىگرفت،
دانشى نیاموخته بود و نزد معلّمى نیز آمد و شد نداشت و با همه این اوصاف،
قرآنى آورد که قصص انبیاء علیهم السّلام و سرگذشت آنان را حرف به حرف در بر
دارد و اخبار گذشتگان و آیندگان را تا قیامت بازگو کرده است و از اسرار
آنها و کارهائى که در خانه انجام مىدادند خبر مىداد، و آیات و معجزات
بىشمارى ارائه داد.
رأس الجالوت گفت: مسأله عیسى و محمّد از نظر ما به ثبوت نرسیده است و براى ما جائز نیست به آنچه که ثابت نشده است ایمان آوریم.
حضرت فرمودند: پس شاهدى که براى عیسى و محمّد صلى اللَّه علیه و آله گواهى داد، شهادت باطل داده است؟
یهودى جوابى نداد.
آنگاه حضرت، هربذ بزرگ (بزرگ زردشتیان) را فراخواند و فرمود: دلیل تو به پیامبرى زردشت چیست؟
گفت: چیزهائى آورده که قبل از او کسى نیاورده است، البتّه ما، خود او را
ندیدهایم ولى اخبارى از گذشتگان ما در دست است که او چیزهایى را که
دیگران حلال نکردهاند بر ما حلال کرد، لذا از او پیروى میکنیم.
حضرت فرمودند: مگر نه این است که به خاطر اخبارى که به شما رسیده، از او پیروى مىکنید؟
گفت: بله همین طور است.
حضرت فرمودند: سایر امّتهاى گذشته نیز چنیناند، اخبارى مبنى بر دین
پیامبران و موسى، عیسى و محمّد- صلوات اللَّه علیهم- به دستشان رسیده است،
عذر شما در عدم ایمان به آنان و ایمان به غیر آنان بدین امور چیست؟
هربذ خشکش زد!!
منبع: عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد اول