بررسی شیوه های تبلیغ مسیحیت صهیونیستی

 

نویسنده: زهرا محمدی(1)




 

چکیده

جنبشی که توسط مارتین لوتر در قرن 16 ایجاد شد باعث بدعتی بزرگ در مسیحیت شده و پایه گذار فرقه ای به نام مسیحیت صهیونیستی شد. این فرقه با اینکه رنگ و بوی یهودی دارد. اما در سطح گسترده به تبلیغ و تبشیر پرداخته اند، فعالیت های تبلیغی کلیسا به سه بخش تقسیم شده است.
در فصل یک به فعالیت های مستقیم کلیسا که شامل فعالیت های کشیشان و رهبران دینی این فرقه انجام می شود پرداخته شده. شاخص ترین مبلغان مسیحی مانند جری فالول، جیمی سواگرت، پاتریک پاترسون، جرج اوتیس، مایک ایوانس است، این شخصیت ها علاوه بر آن که کالج ها و مدارس زیادی تحت سلطه خود و تربیت مسیحی- یهودی خود قرار داده اند حضوری فعال در رسانه های جمعی مانند تلویزیون، رادیو، روزنامه، مجله و غیره دارند که از این زاویه می توان به برنامه های تلویزیونی ساعتی با انجیل زمان، جری فالول مستقیم بر روی امواج، اسرائیل کلید بقای امریکا، باشگاه هفتصد، نام برد و از برنامه های رادیویی می توان به برنامه ی روزانه ی روزی از اکتشاف، توجه به خانواده اشاره کرد و مجلاتی مانند مسیحیت امروز، نیویورک تایمز... با بررسی هریک از این عناصر تبلیغی، به صورت خاص متوجه تأثیر این رسانه ها بر روی افکار و عقاید مردم می شویم.
در فصل دوم به فعالیت های غیرمستقیم کلیسا پرداخته شده است. فعالیت هایی که در ظاهر هدف تبلیغی ندارند اما ماهیت آنها مسیحی- صهیونیستی است. این فعالیت ها شامل سازمانهای خیریه ان.جی. او، فعالیت های انجمن های جوانان و دوشیزگان، استخدام بانوان، خانه های زنان، ایجاد شبهه و تزلزل اعتقادی در بین مسلمانان، استفاده از بیماران، و نشر کتب مقدس و ترجمه آن است.
آنها به خوبی به نقش و تأثیر زنان بر روی جامعه پی برده و از این رهگذر موفق شده اند. زنان زیادی را از طریق دو فعالیت« استخدام بانوان» و «خانه های زنان» در راستای اهداف خویش به کار برده اند.
آنها با ساخت فیلم هایی چون آرماگدون، ماتریکس و افسانه ی نوستراداموس، توانسته اند شبهه اعتقادی در بین مسلمانان بیافکنند و خود را ناجی بشر معرفی کنند. به گفته یکی از کشیشان مسیحی که می گوید هرکجا بشر باشد مریضی است و هر کجا مریضی باشد دکتر نیز هست از این رو با فرستادن پزشکان و امدادگران مسیحی توانسته اند به تبلیغ بپردازند. نشر کتب مقدس در سطحی بسیار وسیع و رایگان از دیگر فعالیت های غیرمستقیم کلیسا است.
فصل سوم که شامل تبلیغات منطقه ای است، تبلیغاتی است که با توجه به منطقه و آداب و رسوم آن منطقه تغییر می کند مثلاً در ایران با مانور دادن بر روی روابط دختر و پسر، برنامه های ماهواره ای مبتذل، کلیساهای خانگی و اغواگران پرداخته اند.
در افغانستان به علت شرایط اجتماعی و سیاسی و بحرانهای اقتصادی پس از جنگ های متوالی از طریق سازمانهای ان.جی. او، و استفاده از بیماران پرداخته اند.
در اردن که کشور نیمه مسیحی نیمه مسلمان است. با ایجاد تفرقه بین آنها و تحریک مسیحیان منطقه، به تبلیغ پرداخته اند.

مقدمه

یهودیزه کردن باورها و اعتقادات مسیحیت در قرون میانه، بنیان ها و شالوده های اساسی کلیسا را ویران ساخت و ارزشها و اعتقادات و هنجارهای اخلاقی مسیحیت را دگرگون کرد.
مسیحیت صهیونیستی که زاییده ی فکر پلید و نظام سرمایه داری غرب است. روندی است که حیات دنیوی را به اساسی ترین هدف انسان، بدل ساخت و بهشت موعود را به بهشت زمینی تنزل داد!
مسیحیت صهیونیستی متأثر از عهد قدیم و اخبار آخرالزمان است که زمینه ساز ظهور دوم مسیح در بیت المقدس می باشد.
مسیحیت صهیونیستی نقابی است که برای استعمار، استثمار- قتل-غارت و دزدیدن دین و اعتقادات بشر به ویژه مسلمانان ساده لوح!
این فرقه که حدود 25% از مردم آمریکا را تشکیل می دهد. از روشهای گوناگونی برای تبلیغ و تبشیر بهره جسته اند. آنها از تأثیرات رسانه به خوبی آگاهی دارند و از این بابت حضور فعال آنها در رسانه های چاپی، تصویری به خوبی مشهود است. در واقع آنها نه تنها از رسانه که در هر صنفی به ترویج عقاید واهی خود می پردازند. از پزشکان مسیحی تا کارگردانان، انجمن زنان... و دیگر اقشار آنها به خوبی پی برده اند که دیگر نمی شود در کلیساها ماند و مردم را به مسیح بشارت داد و از این بابت تبلیغات منطقه ای خود را در سطحی کاملاً گسترده آغاز کردند و کشورهای اسلامی را مورد تهاجم فرهنگی ساختند. این تحقیق به بررسی شیوه های تبلیغی تبشیری این فرقه پرداخته است تا با شناختن این روش ها هشداری باشد. برای من و شمایی که خود را به خواب خرگوشی زده ایم و از مسئولیت اسلامی خود غافل مانده ایم. امید آن دارم که این تحقیق، ولو برای خودم حرکتی باشد برای به پا خواستن، عزم کردن. و تلاش تا آخرین نفس برای اینکه آن حقیقت وحیانی محمدی را به گوش تشنگان حقیقت برسانم. ان شاء الله.

تعریف و تبیین موضوع

صلیب نماینده یهود، در واقع بررسی فعالیت های تبلیغی غرب به خصوص آمریکاست که در پشت پرده مسیحیت اعتقادات و باورها را به سوی مادی گری کشانده و نسبت به تمایلات بشری چنان منعطف است که از دید هوس باز و شهوت ران و گناهکاری، ایده آل است.
مسیحیت صهیونیستی، ترفندی است برای تبلیغ فرهنگ غربی و غرب زده کردن مسلمانان و برای دنیای غرب پرکردن خلاء معنوی آنها و سرگرم کردن آنها، در واقع آنها با این تبلیغات دو هدف را دنبال می کنند.
1- جوامع غربی را از تفکر و تدبّر در اسلام و آشنایی با آن باز دارند.
2-در جوامع اسلامی سستی و شبهه ایجاد کنند و اندیشه مسیحی را تبلیغ نماید.

پیشینه موضوع

در این زمینه کتابی که به طور مستقل با این مبنا کار شده باشد بسیار کم و بحث ها به طور پراکنده بود. مثلاً در نورد مسیحیت صهیونیستی که به طور مستقل کار شده باشد می توان به کتاب های زیر اشاره کرد:
-پروتستانتیزم، پیوریتانیسم و مسیحیت صهیونیستی/ نصیر صاحب خلق.
- یهود و صهیونیسم احمد کریمیان.
در مورد روش های تبلیغی می توان به کتابهای نقش کلیسا در ممالک اسلامی ترجمه ی مصطفی زمانی که اصل آن عربی و با عنوان التبشیر و الاستعمار فی بلاد العربیه، نوشته ی مصطفی خالدی و عمر فرخ است اشاره کرد.

ضرورت و اهمیت تحقیق

ادیانی چون یهودیت و مسیحیت اگرچه منبعی وحیانی داشته اما دستخوش تحریفات فراوانی شده و ثانیاً که اسلام نسبت به این دو دین کاملتر است حال با توجه به اینکه این هدیه آسمانی یعنی اسلام در 15 قرن پیش بر پیامبر ما نازل شد. و به هدف و زندگی ما معنی بخشید. انسان قرن 21 نیازهای معنوی خود را از درون شرق و غرب و استکباران جهانی طلب می کند، کسانی که به جز منفعت خود به هیچ چیز دیگری نمی اندیشند.
و شاهد مرتد شدن سست باورانی هستیم که مورد هجوم این تبلیغات قرار گرفته و دین و دنیا و آخرت به هیچ فروختند. و باعث شقاوت ابدی خود شدند. و با مراجعه به تفاسیر و تاریخ اسلام متوجه می شویم تلاش برای تبلیغ اسلام، سیره نبوی است. مانند مجادله پیامبر اکرم با مسیحیان نجران- و داستان مباهله .
این تحقیق، روشهای تبلیغی دین مسیحیت صهیونیستی را بررسی کرده که ما با شناخت این ابزارها می توانیم برای تبلیغ دین جهانی اسلام از این ابزارها، استفاده ی درست کنیم و ثانیاً خود را نسبت به هجمه ها و شبیخون های فرهنگی یا بهتر بگوئیم بی فرهنگی! آماده کنیم.

سؤالات

1- آیا تبشیر در دین مسیحیت وجود دارد؟
2- مسیحیت صهیونیستی یعنی چه؟
3- کشیشان مسیحی از چه ابزارهایی برای تبلیغ مسیحیت استفاده می کنند؟
4- سازمانهای ان.جی. او، چه نوع سازمانی است آیا می توانند به تبلیغ آئین خود بپردازند؟
5-فعالیت های غیرمستقیم کلیسا شامل چه مواردی است؟
6- تبلیغات مسیحیت در ایران به چه روشهایی انجام می گیرد؟
7- تبلیغات مسیحیت در افغانستان به چه روشی انجام می گیرد؟
8- روشهای تبلیغی کلیسا برای مسلمانان مقیم در کشورهای غربی چگونه است؟

جایگاه تبلیغ و تبشیر در مسیحیت

تبشیر، تبلیغ و ترویج انجیل در مسیحیت، تبشیر در لغت به معنای«بشارت دادن» و «مژده دادن» است و خود واژه انجیل نیز به معنای بشارت و نوید است.(2) اصطلاح تبشیر در قرون اخیر از نظر مفهوم و مصداق توسعه یافته و به هر نوع خدمت با مأموریت( مسیون) برای اعتلای «کلمه مسیح» در داخل یا خارج از جوامع مسیحی، اطلاق می شود.(3) بر این اساس تبشیر بر دو نوع است: درون دینی، یعنی تبشیر در بین مسیحیان مستقر در جهان اسلام مانند ارمنی ها و اسوری ها و نسطوری ها که شامل خدمتهای تبشیری و بویژه مبارزه با بدعت است؛ برون دینی، یعنی تبشیر در میان غیر مسیحیان از جمله مسلمانان چه در سرزمین های اسلامی باشند چه در سرزمین های غیراسلامی.
شروع اقدامات جدّی تبشیری را می توان از دوره جنگهای صلیبی(490-690/ 1097-1291)دانست.
غالب این اقدامات ظاهراً در جهت ترویج دین مسیح بود، اما در اصل با هدف بازپس گیری سرزمین های از دست رفته مسیحی و تصرف سرزمین های اسلامی صورت می گرفت(4). از اوایل قرن بیستم تاکنون کالج های متعدد تربیت کشیش در نقاط مختلف تشکیل شده که در آنها مسیحیان عرب و هندی و غیر ایشان را برای تبشیر، تربیت کرده و به هند و مراکش و سودان فرستاده اند. از جمله یکی از کلیساهای باپتیست در تگزاس امریکا، چنین کالجی را در شهر عمان راه اندازی کرده است.
همچنین کلیسای« اتحاد» به ریاست فردی به نام داگر، پس از تحریم عراق از سوی ایالات متحده امریکا، با فرستادن دارو و خدمات درمانی به عراق با آن دولت روابط حسنه ایجاد کرده و کلیسایی بزرگ در بغداد ساخته است.(5)

مسیحیت صهیونیستی چیست؟

مارتین لوتر کشیش آلمانی و بنیانگذار پرروتستانیسم، پس از سفر به واتیکان و ملاقات با باب به این مسأله فکر می کرد که باب با این شکوه و شوکت و ثروت نمی تواند نماینده عیسی مسیح و ادامه نبوت او باشد. لذا افکار و آراء خود را نوشت و آن را در 97 بند بر سر در کلیسای ویتن برگ آویخت و هِیمنه باب را شکست. لوتر چند اصل را زیر سؤال برد. از جمله عصمت باب، تقدیس حضرت مریم، تجرّد کشیشان را خارج از دین مسیح خواند، در پی این اقدامات، باب فرمان تکفیر لوتر را صادر کرد و شاهزادگان آلمانی نیز در حمایت از لوتر به این دستور باب اعتراض کردند. به همین دلیل این فرقه مذهبی به پروتستان مشهور شد.(6)
پروتستان طی یک حرکت انشعابی توسط لوتر در سال 1521 رسماً اعلام موجودیت کرد. پروتستانیتسم را می توان به نوعی بازگشت و رجعت مسیحیان به عهد عتیق یا تورات نامید. تأثیرپذیری لوتر و همفکران او از تئولوژی عهد عتیق در یک فرایند طبیعی موجب پیدایش تغییرات بزرگی در مفاهیم دینی کلیسا شد.
رویکرد به «بهشت دنیایی»‌به جای«آخرت گرایی» مسیحی نشست(ربح) و (ربا) که در مسیحیت کاتولیگ تحریم شده بود و در مسیحیت پروتستان تشریع گردید و پس از آن با سرعت و همراه با توسعه پروتستانیتسم در اروپا گسترش یافت. بزرگداشت یهودیان و برتر داشتن قوم یهود و متعلق دانستن سرزمین های فلسطین تحت عنوان به اصطلاح(عرضه موعود) و سرزمین های مقدس وعده داده شده به قوم یهود از جانب خداوند شاخصه ی دیگر پروتستانیسم لوتری بود. لوتر در این ستایش و تمجید از به اصطلاح(قوم برگزیده خداوند) به اندازه پیشرفت که شبه یهودی بودن او در محافل مسیحی به طور جدی مطرح شد. خود او نیز با انتشار کتابی که تحت عنوان«عیسی مسیح یک یهودی زاده شد» در سال 1523 میلادی به رشته ی تحریر درآورد و به این شبهه بیش از پیش دامن زد او در این کتاب نوشت:
یهودیان خویشاوندان خداوند ما(عیسی مسیح) هستند برادر و پسرعموهای اویند روی سخنم با کاتولیگ هاست اگر از این که مرا کافر بنامند خسته شده اند بهتر است مرا یهودی بخوانند.
پس پروتستانیسم، مسیحیت است که بنیادها و شالوده های آن یهودی است و شاید این نظر به نحوی بیانگر پیدایش مسیحیت یهودی بود.
تحول باور مسیحی- یهودی و تبدیل آن به مسیحیت صهیونیستی به عنوان ایدوئولوژی پروتستان های قرون میانه توسط بیوریتان ها صورت پذیرفت این فرقه ی پروتستان که ساختارهای هنجاری اخلاقی آن تماماً منطبق بر تورات بود و به عنوان یهودی گری انگلیسی شناخته می شد، توسط فردی به نام ویلیام تیندل پایه گذاری شد و در اروپا گسترش یافت.
پروتستان های بنیادگرا در آمریکا، تشکیل کشور اسرائیل را وعده تحقق یافته تلقی می کنند. کوچکترین اعتراض ها به کمک ها و حمایت های آمریکا از اسرائیل از سوی این جماعت با اعتراضات شدیدی روبرو می شود. بدین ترتیب این جماعت، حفظ قدرت و اقتدار آمریکا را نیز منوط به حمایت از اسرائیل می دانند(جری فال ول) یکی از رهبران بیش از 40 میلیون پروتستان ایوانجک اعلام می دارد:
هر رفتاری که دیگر کشورها با اسرائیل داشته باشند خداوند نیز همان رفتار را با آنها خواهد داشت.
دشمن مشترک مسیحیان و یهودیان که دوستی نزدیک با هم دارند بنا بر گفته نوام چامسکی، مسلمانان هستند. نتیجه این که می توانیم بگوییم جنبش پروتستانیسم در مقیاس وسیع، بازگشت و رویکرد به عهد عتیق و جهانگردی عبرانی است و این رویکرد، ‌دارای آثار اجتماعی- اقتصادی(زایش کاپیتالیسم و مشروعیت یافتن بهره و ربا) و اجتماعی و سیاسی می باشد.(نوعی هواداری غیرعادی از یهودیت و دلدادگی به آن است.)(7)

فصل یک: فعالیت های مستقیم کلیسا

بررسی شیوه های تبلیغ مسیحی صهیونیستی

روحانیون مسیحی کوشیده اند با بهره گیری از شیوه های مختلف و کارآمد تبلیغی اقدام های گسترده ی خود را برای ترویج مسیحیت منحرف و زائیده قرون وسطی به کار برند و برای این کار به سه روش عمل کنند:
1- فعالیت های مستقیم کلیسا 2- فعالیت های غیرمستقیم کلیسا 3- تبلیغات منطقه ای کلیسا
1- فعالیت های مستقیم کلیسا- در این شیوه، اندیشه های مورد نظر به یاری ابزارهای گوناگون به مخاطبان ارائه می شود و کشیش ها به روش های مختلف به ترویج فرهنگ خود می پردازند. کلیساها با بهره گیری از مدرن ترین سیستم های صنعت نشر و رسانه های متنوع گروهی، نسبت به اعلان مواضع، صدور احکام و اطلاع رسانی، اقدام می کنند. همچنین برای دستیابی به اهداف موردنظر، از عوامل و عناصر منتسب به خود، در حوزه ها و سازمان های مختلف به خوبی بهره می جوید.
طی دهه های اخیر، کلیساهای آمریکا، واحد پیشرفته ترین امکانات و تجهیزات ارتباط جمعی شده اند. از ایستگاه های رادیویی و تلویزیونی و سیستم ها و شبکه های رایانه ای تا سازمان ها و مؤسسات عظیم وابسته به تشکیلات کلیسا. توان اقتصادی و پشتوانه ی مالی آنها سر به میلیاردها دلار می زند.
حیطه ی فعالیت کلیساهای ایالات متحده، منحصر به تبلیغات مذهبی و انجام امور دینی نیست؛ بلکه یک تشکیلات منظم با اهداف و فعالیت ها و روابط گسترده است که با زندگی عموم مردم و جامعه گره خورده است.
براساس آمار سال 1975، حدود 131 نفر آمریکایی، هر کدام عضو یکی از کلیساها بوده اند. این رقم در سال 1980 م به 135 میلیون افزایش یافته و در دو سال بعد بالغ به 139/6 میلیون نفر رسیده است.
آمار مذکور،‌ تنها ناظر بر کثرت اعضای کلیساها نیست، بلکه حجم تبرّعات و کمکهایی را که از سوی افراد به کلیساها می شود نیز معلوم می دارد.
در سال 1982م میزان کمکهای مالی ای که شهروندان آمریکایی به کلیساهای متبوع خود کرده اند، حدود شصت میلیارد و سیصد و نود میلیون(60/390/000/000)دلار بوده است که این رقم نسبت به کمکهای سال 1981م افزایشی معادل 11/7% را نشان می دهد.
حدود 46/5% از این مبلغ صرف امور دینی و مبالغی در زمینه ی مسائل آموزشی، بهداشتی، اجتماعی و امور خیریه هزینه شده است.
بخشی از این اموال، در اجرای برنامه های تبلیغاتی که متضمّن تبیین دیدگاه های کلیسا نسبت به مسائل مختلف است، هزینه می شود.
هزینه های تبلیغاتی متعلق به تنها یک مؤسسه ی دینی به نام«دین در زندگی آمریکایی» در سال 1982م حدود 32 میلیون دلار بوده است.
کلیساهای ایالات متحده دارای صدها مؤسسه ی عالی، دانشکده و دانشگاه در این کشورند. در سال تحصیلی 87-1988م تعداد مدارس عالی وابسته به کلیساها، 1978 باب بوده است. از سوی دیگر، در حالی که تعداد مدارس دینی روزانه در سال تحصیلی 55-1954م از 123 و دوازده هزار دانش آموز تجاوز نمی کرد، در سال 1980م، تعداد این مدارس به هیجده هزار باب و دارای دو میلیون نفر دانش آموز بود.
از نخستین دانشگاه های نام آوری که کلیساهای آمریکا با هدف گسترش آموزشهای دینی تأسیس کردند دانشگاه «هاروارد» بود که در سال 1636م تأسیس شد. دیگر دانشگاه «ییل» بود که در سال 1710م، با همین هدف دایر گردید.
از دیگر دانشگاه هایی که در آمریکا پیوندی عمیق با کلیسا دارند، دانشگاه آمریکایی، دانشگاه جرج تاون و دانشگاه کاتولیکی است که همه در واشنگتن قرار دارند. همچنین دانشگاه دیتون و پیلور در ایالت تگزاس و دانشگاه اِموری در شهر اتلانتا و دانشکده بوستون و دانشگاه دنفر در کلورادو و دانشگاه دیوک در کارولینای شمالی... همه از این دست به شمار می آیند.
آمارهای موجود در آمریکا نیز از بزرگترین پدیده در صنعت نشر، و فروش حیرت انگیز و گسترده ی کتابهای دینی سخن می گویند. در سال 1979م، یک سوم از همه ی کتابهای به فروش رسیده در ایالات متحده، دینی و مذهبی بوده است! و در سال 1984م، 37 میلیون نفر آمریکایی، حدود دو میلیارد دلار، کتاب دینی خریداری کرده اند!
توسعه ی حوزه ی عملکرد کلیساها و انعطاف بیش از حدّ آن برای هماهنگی با ذوق و سلیقه ی اتباع خویش و بهره گیری از جدیدترین تجهیزات و امکانات، به منظور فعالیت در زمینه های جنبی و اجابت نیازها و خواسته های مردم، موجب شده است که بسیاری از آمریکاییان، عضویت یکی از کلیساها را بپذیرند.
بنا به نقل مجله ی نیوزو یک(مورخ 30/ 10/ 1995م) کلیسای انجیلی آمریکا، معروف به «کلیسای جهانی ملکوت خدا» با آن که در سال 1977 م تأسیس شده است، حدود 2/5 میلیون نفر پیرو دارد. نیز تعداد اعضای کلیسای تعمیدی که اسقف جری فال ول، بنیانگذار آن است، بیش از بیست هزار نفر به نمایندگی از 7/5 میلیون خانواده است که جمعاً حدود 25 میلیون نفر برآورد می شوند.
همچنین تعداد پیروان اسقف سواگرت، به دو میلیون نفر آمریکایی و حدود یک میلیون نفر دیگر در بیش از 140 کشور جهان می رسد.
از این رو، در شرایطی این چنین، شگفت نمی نماید چنان چه برخی نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا، برای دستیابی به آرای بیشتر، اهرم تبلیغات انتخاباتی خود را بر باورهای دینی مردم متکی می سازند.
جیمی کارتر در سال 1976م، در جریان تبلیغات انتخاباتی خود، اعتقاد به صهیونیسم مسیحی طی چند دهه اخیر اقدام به تأسیس انجمن ها، سازمان ها و مراکز مختلف فعالیت سیاسی در آمریکا نموده و بسیاری از رجال دینی، نویسندگان، کارشناسان پروتستان و یهودی در آنها عضویت یافتند.
یکی از این سازمان ها،«مؤسسه میراث» است که به ویژه در دوران ریاست جمهوری ریگان، تأثیرات به سزایی بر تصمیمات کاخ سفید و کنگره داشته است.
روزنامه واشنگتن پست به مناسبت دهمین سال تأسیس این مؤسسه، آن را دارای تأثیرات بسیار تعیین کننده ای در سیاست های ایالات متحده نسبت به منطقه خاورمیانه دانست.

شاخص ترین مبلغین مسیحی

(Jerry Falwell جری فال ول)

این کشیش، فعّال ترین و نام آورترین چهره ی صهیونیسم مسیحی در ایالات متحده آمریکاست که در اواخر دهه ی پنجاه سده ی گذشته ظهور کرد. اما تا اواخر دهه ی شصت و ارائه ی برنامه دینی«ساعتی با انجیل زمان» از راه برنامه های تلویزیونی، وارد عرصه ی سیاست نشد.
فال ول در موضع گیری های خود نسبت به اسرائیل، بر یک نکته تکیه ای تمام دارد که معمولاً هیچ یک از کتابها، نشریه ها، برنامه ها، مصاحبه ها و سخنرانی های او خالی از آن نیست، و آن اینکه:
«ایستادن در برابر اسرائیل، به منزله ی اعلام جنگ با خداوند است.»
این کشیش در سال 1971م دانشکده ای تأسیس کرد با نام «دانشکده ی تعمیدی لینش برگ»، سپس نام آن را به «دانشکده ی آزادی معمدانی» تغییر داد و سرانجام نام «دانشگاه آزادی» بر آن نهاد.
این دانشگاه در سال تحصیلی 87-1986م، تعداد 6500 دانشجو داشت و از همان زمان، فال ول درصدد برآمد تا تعداد دانشجویان دانشگاه خود را در پایان سده ی بیستم به پنجاه هزار نفر برساند.
در این دانشگاه، دانشجویان، معارف لاهوتی را از منظر فرهنگ یهودی می آموزند که البته آمیخته به تبلیغات و گرایش های سیاسی و استراتژیک معاصر است. در فضای مسیحی دانشگاه، دانشجویان از آموزش های گسترده ای بهره می گیرند و در رشته های فراوانی، از جمله در رشته های زیر، تخصّص یافته و موفق به اخذ مدرک تحصیلی می شوند: حسابداری، بازرگانی، زیست شناسی، شیمی، علوم نظامی، علوم تربیتی، تآتر، اقتصاد، روزنامه نگاری، علوم ارتباطات اجتماعی، ریاضی، جامعه شناسی، روان شناسی، علوم سیاسی، موسیقی، مهندسی پزشکی، حقوق و پرستاری.
بررسی دروس توراتی«دانشگاه آزادی» نشان می دهد که این دروس شامل: تاریخ یهود، عهد قدیم و جدید، زبان و ادبیات عبری، اسرائیل و اوضاع و احوال جاری آن است.
این دانشگاه، تعدادی از اساتید یهود، مانند: هاروی هارتمان، تحصیل کرده اسرائیل را در عضویت هیئت علمی خویش دارد. جری فال ول درباره ی این دانشگاه می گوید:« انبوهی از رهبران نسل آینده، در آن تربیت می شوند.»او علاوه بر این دانشگاه، تعداد زیادی دبستان و دبیرستان نیز تأسیس کرده است که برخی آمارها اعداد آنها را تا ده هزار باب ذکر می کند، اما خود فال ول، در سال 1980م، تعداد آنها را هیجده هزار باب دانسته است. آموزش در این مدارس، عمدتاً مبتنی بر باورهای صهیونیسم مسیحی بنیادگراست. از دیگر فعالیت های کلیسای تعمیدی، تأسیس مراکز و انجمن های حمایت از جوانان و کودکان، و تشکیل اردوهای تابستانی برای ایشان، حمایت از معتادان و کمک به زنانی که از راه نامشروع باردار شده اند...، در این حیطه، بیش از دو هزار نفر کارمند، به فعالیت می پردازند.
کشیش فال ول، مهم ترین برنامه های تلویزیونی خود را با نام «ساعتی با انجیل زمان» از طریق 392 فرستنده تلویزیونی و پانصد فرستنده ی رادیویی، هر روزه در سراسر ایالات متحده ارسال می دارد. درآمد این برنامه، در سال 1978م، حدود شصت میلیون دلار و تعداد بینندگان آن به بیش از پنج میلیون و ششصد هزار(5/600/00)نفر در ماه برآورد شده است؛ اما جری فال ول بر آن است که برنامه ها حدود هفده تا بیست و پنج میلیون نفر را به خود مشغول می دارد.
اما برنامه ی دیگر او با نام «جری فال ول مستقیم بر روی امواج»که هر هفته یکشنبه شب پخش می شود، 34 میلیون خانواده آن را تماشا می کنند.
فال ول همواره از طریق کلیساهای دیداری و شنیداری خود، تأکید می کند که «تأسیس مجدد دولت یهود، از نظر مسیحیان بنیادگرا، تحقق پیشگویی های توراتی است. از این رو، بر هر آمریکایی فرض است که تمام کوشش خود را برای حمایت کامل از اسرائیل به کار گیرد.»
او در سال 1979م، با تأسیس سازمان سیاسی و غیر دینی«اکثریت اخلاقی» مهم ترین برنامه ها و فعالیت های خود را از مجرای آن پیگیری کرد. سازمان مزبور، کتابها و نشریه های متعددی منتشر می سازد که اهمّ آنها، گزارش ماهیانه ای است با عنوان «گزارش اکثریت اخلاقی». این نشریه، هر ماه برای 11/5 میلیون نفر مشترک آمریکایی و نیز اعضای کنگره و فرمانداران ایالات و 82 هزار نفر از رجال دینی و تمام ارباب جراید و مسئولان شبکه های خبری، ارسال می شود. هزینه ی تهیه ی هر شماره از این گزارش، حدود یک میلیون و دویست هزار دلار است.
مهمترین اهداف و برنامه های سازمان«اکثریت اخلاقی» تأیید و حمایت رژیم صهیونیستی است. او به وسیله ی تشکیلات گسترده و منسجم سازمان های وابسته به خویش و برنامه های جذاب و عامه پسند خود، توانسته است تا حدود فراوانی افکار عمومی جامعه آمریکا را تحت تأثیر قرار دهد.
بنا به نقل روزنامه نیویورک تایمز، برنامه های تلویزیونی جری فال ول و پات روبرتسون در آمریکا، از مجله ها و فیلم های سکسی، جذاب تر و پربیننده تر است. حتی بینندگان آن از مجموعه ی خوانندگان دو مجله ی تایم و نیوزویک و روزنامه های واشنگتن پست و نیویورک تایمز و لوس آنجلس تایمز، بیش تر است.
در ضمن ناگفته پیداست که دامنه ی فعالیت ماجراجوی پرشوری چون فال ول، با برخورداری از آن همه امکانات، و پیوند نزدیک با رژیم صهیونیستی و ارتباط با ارباب سیاست و داشتن اندیشه های بنیادگرایی افراطی، نمی تواند محدود به آنچه بدان اشارت رفت، باشد.
همچنین در هشتم اکتبر 2002م، طی برنامه ی شصت دقیقه در شبکه تلویزیونی(سی، بی، اس)بر ضدّ پیامبراسلام(ص)، دست به تبلیغاتی منفی زد(8) و آن پیام آور رحمت را تروریست نامید!

اسقف پاتریک رابرتسون

وی از نخستین رجال کلیسای بنیادگراست که به ضرورت و اهمیت تأثیر«کلیسای تلویزیونی»پی برد و در سال 1961م یک فرستنده ی تلویزیونی در شهر(پرتس ماوث)در ویرجینیا خریداری کرد که هم اینک با استفاده از ماهواره، شبکه ی گسترده ای از برنامه های رادیویی و تلویزیونی خود را به سراسر ایالات متحده و شصت کشور دیگر جهان ارسال می دارد.
شبکه کلیسای تلویزیونی او به لحاظ کثرت بیننده، چهارمین شبکه تلویزیونی ایالات متحده آمریکا به شمار می آید. خالص درآمد وی در سال 1985م، 233 میلیون دلار بوده است. وی دارای چهار فرستنده تلویزیونی و یک شبکه ی کابلی و یک برنامه ی نمایشی به نام هفتصد انجمن است که در سراسر ایالات متحده و بیشتر کشورهای جهان، قابل مشاهده است.
رابرتسون، دومین کشیش در تاریخ ایالات متحده است که پس از اسقف جیسی جاکسون که در سال 1984م نامزد ریاست جمهوری شد، خود را در سال 1988م نامزد این مقام کرد.
او در سال 1977م اقدام به تأسیس یک دانشگاه خصوصی به نام سی. بی.ان، نمود که در رشته های علوم ارتباطات اجتماعی، علوم تربیتی، بازرگانی، حقوق، فرهنگ و معارف توراتی، تا سطح کارشناسی ارشد، دانشجو می پذیرد.
وی همواره بر این امر تأکید می ورزد که(اسرائیل برترین ملت خداست) او اعراب را دشمنان خدا می داند و می گوید: مادامی که اراده ی خداوند بر تأسیس دولت اسرائیل تعلق دارد، رعایت جانب عدالت و انصاف با فلسطینیان، بی معناست.(9)
از سوی دیگر، وی به منظور جلب نظر صهیونیست ها، مسلمانان را بدتر از نازی ها معرفی کرد و ضمن هشدار به یهودیان، آنان را از خطر مسلمانان برحذر داشت و آشکارا اعلام کرد که به یقین آدلف هیتلر، فرد بزه کاری بود، اما آنچه مسلمانان درصددند که بر ضدّ یهود انجام دهند، بدتر است.

اسقف جرج اوتیس

او از سرشناس ترین چهره های صهیونیسم مسیحی است که از اوایل دهه ی هفتاد(سده ی بیست) از طریق کلیسای تلویزیونی ایالت کالیفرنیا، اقدام به اجرای برنامه می کرد.
پس از آنکه رژیم صهیونیستی در تابستان 1978م به جنوب لبنان حمله برد و بخش هایی از این کشور را به اشغال خود درآورد و سعد حداد، افسر شورشی ارتش لبنان در آنجا مستقر شده و آن خطّه را «لبنان آزاد» نامید، جرج اوتیس در نهم سپتامبر 1979م، در آن منطقه اقدام به تأسیس یک فرستنده رادیویی به نام«صوت الامن» کرد تا علاوه بر پخش اخبار و تحلیل های سیاسی و بیانات سعد حداد، اندیشه ی صهیونیسم مسیحی را در منطقه منتشر سازد.
اوتیس در بیانات خویش به نقش اسرائیل در تأسیس این فرستنده رادیویی اشاره کرد و گفته است:
اقدام اسرائیل یک معجزه بود، هیچ می توانستید تصور کنید که روزی فرا رسد که یهودیان، ما را در تأسیس یک فرستنده ی مسیحی یاری کنند؟

اسقف مایک ایوانز

وی در میان همتایان خود تنها مسیحی بنیادگراست که از مادری یهودی زاده شده و بیش از همه بر پیوند خود با اسرائیل تأکید می ورزد و در برانگیختن ایالات متحده ی آمریکا و اسرائیل، برای انجام همکاری های مشترک برای خدا، خویشتن را دارای رسالتی الهی می داند. او که روابط نزدیکی با رهبران اسرائیل دارد، که طی دو سال، نه بار موفق شد با مناخیم بگین، نخست وزیر صهیونیستی دیدار کند.
معروف ترین برنامه ی تلویزیونی او«اسرائیل، کلید بقای آمریکا» نام دارد که معمولاً در آن از چهره های سرشناس صهیونیسم(مسیحی و یهودی) دعوت به عمل می آید و از تأثیر و نقش حسّاس اسرائیل در اوضاع و سرنوشت فکری و سیاسی ایالات متحده آمریکا بحث و گفت و گو می کند.
این برنامه، هر روز به مدت یک ساعت از پنجاه فرستنده ی تلویزیونی پخش می شود و بیش از 25 ایالت آمریکا را پوشش می دهد(سال 1985م).
ایوانز برنامه های خود را گاه به زبان عبری پخش می کند و خود را رئیس جمعیت عشّاق اسرائیل می خواند.
او در اوت 1984م از طریق کلیسای تلویزیونی و نشریّه های دوره ای خود و رسانه های گروهی آمریکا، بیانیه ای منتشر ساخت که در آن ایالات متحده را به سبب بروز مشکلات اقتصادی اسرائیل، مورد ملامت و سرزنش قرار داد؛ زیرا توصیه و تشویق آمریکا در تخلیه ی شبه جزیره ی سینا از سوی اسرائیل، موجب شد تا این رژیم هفت میلیارد و یکصد میلیون دلار خسارت متحمّل گردد.
در حالی که اسرائیل، همواره مدافع منافع و مصالح آمریکا در منطقه ی خاورمیانه است.
ایوانز، یک فیلم تلویزیونی به نام«اورشلیم، دی.سی» ساخت و در آن اوضاع فعلی یهودیان، اسرائیل و قدس را نشانه های قابل رؤیت آخرالزمان و بروز جنگ هر مجدون معرفی کرد.
چنانکه در نام فیلم ملاحظه می شود، حروف یو.اس.ای. که حروف نخست نام ایالات متحده ی آمریکا است، به صورت بزرگ در میان کلمه ی جروسالم( اورشلیم) شاخص و برجسته شده است تا نشان دهد که آمریکا با اورشلیم پیوندی ناگسستنی داشته و هرگز از آن جدا نیست.
دو حرف دی. و سی. نیز مخفف(داودس کپیتال) یعنی پایتخت داوود است تا در ذهن آمریکاییان، میان پایتخت آمریکا( واشنگتن دی.سی) و(جروسالم دی.سی) پیوند برقرار سازد.

اسقف جیمی سواگرت

وی یکی از سرشناس ترین چهره های جنبش صهیونیسم مسیحی است که موعظه های او از شبکه ی تلویزیونی آمریکا پخش می شود و قریب نه میلیون نفر بیننده دارد و در روزهای یکشنبه به 9/5 میلیون نفر می رسد. این رقم یک دهم از مجموع بینندگان تلویزیون در ایالات متحده را تشکیل می دهد.
برنامه ی سواگرت که دارای صبغه ی سیاسی است و با بودجه ای معادل بیست میلیون دلار اجرا می شود در نقاط فراوانی از جهان مانند جنوب آفریقا، فیلیپین و کره ی جنوبی قابل رؤیت است. وی برنامه ی درسی خود را با عنوان«درس کلمه» هر صبح یکشنبه با شیوه ای خاص اجرا می کند و در هنگام ایراد درس و سخنرانی گاه می گوید، می خندد، کف می زند، از جا می پرد، میکروفون را در دست گرفته و در طول سن راه می رود و از وقوع جنگ هسته ای و معرکه ی هرمجدون و ظهور مسیح و ضرورت حمایت از اسرائیل، سخن می گوید.

اسقف بیلی گراهام

«وی از سرشناس ترین رهبران مذهبی دهه ی هفتاد در آمریکا بود. او بر این اعتقاد بود که روابط ویژه ای میان خداوند و یهودیان اسرائیل وجود دارد.» یکی از اقدامات او نوشتن سناریو و تولید فیلمی با نام« سرزمین خدا» در سال 1975م بود که سازمان صهیونیستی «کمیته یهودی آمریکا» اعلام داشت که از زمان تأسیس اسرائیل تاکنون، این فیلم بزرگترین پروژه ی فنی هماهنگ با سیاست های این رژیم به شمار می آید. به همین جهت جایزه ی «ادیان مشترک» را به دلیل نقشی که بیلی کراهام در حمایت و تأیید اسرائیل ابراز نموده بود، به وی تقدیم کردند.
چارچوب داستان فیلم مبتنی است بر وعده ی سرزمین فلسطین به بنی اسرائیل، توسط خداوند. در این فیلم، برخی صحنه های تصنّعی از بنای شهرها و آبادانی صحراها به تصویر کشیده شده است. این فیلم، اولین تفسیر از نوع آمریکایی در باب تأسیس رژیم صهیونیستی بوده و تفسیرها و توجیهات آن، چندان ساده و در دسترس فهم همگان ارائه شده است که هر شهروند آمریکایی به آسانی می تواند پیام آن را دریابد.
شایان یادآوری است که بیش از بیست میلیون آمریکایی این فیلم را مشاهده کردند. بیل گراهام، پیروزی رژیم صهیونیستی در جنگ ژوئن 1967م بر ضدّ اعراب را دلیلی روشن بر صحّت و اصالت عهد قدیم می دانست.
مجله ی مسیحیت امروز وابسته به بیلی گراهام، در 21 ژولای 1967م در این مورد نوشت: هم اینک پس از دو هزار سال، برای نخستین بار، اورشلیم به طور کامل در دستان یهود است این امر موجب می شود که ایمان خوانندگان تورات، نسبت به صحت و سلامت محتوای این کتاب، تقویت و تجدید گردد.

کلیسای تلویزیونی

کلیسای بنیادگرای آمریکا، سعی کرده است با اتخاذ شیوه های نوین تبلیغ، تعداد بیشتری از مردم را به سوی خود جذب نماید. این کلیسا با بهره گیری از امکانات تکنولوژی روز و ارائه ی برنامه های متنوع می کوشد تا شعاع پیام و دعوت خود را از فضای کلیسا و محدوده ی آن و کسانی که تنها در روزهای یکشنبه و اعیاد و مناسبتها در آن حاضر می شوند، دورتر برده و با استفاده از ماهواره و تلویزیون، دامنه ی تبلیغات خود را در سراسر ایالات متحده بگستراند.
یک شهروند آمریکایی، در حالی که در منزل خویش به استراحت می پردازد و یا روی تخت خود دراز کشیده بود، می تواند بدون رفتن به کلیسا، در برنامه های دینی و مراسم دعا و نماز کلیسای تلویزیونی شرکت کند. او با حقّ اشتراک ناچیزی که به این کلیساها می پردازد، ضمن استفاده از برنامه های مزبور، نشریّه های متنوع آن را هم دریافت می کرد. این نشریه ها تنها دربردارنده ی توصیه های اخلاقی دینی نیست، بلکه در همه ی مواردی که برای مردم جذّاب است، سخن می گوید.
از انتخابات و مسائل سیاسی جامعه، مالیات، سقط جنین، نقش زنان، نماز در مدارس و خانواده، جنگ هسته ای، خطر کمونیسم و بالاخره تأیید اسرائیل و حمایت از سیاست های آن، به عنوان عامل جلب رضای خداوند.
بررسی ها و نظرسنجی های مؤسّسه ی گالوپ نشان داده است که حدود هفتاد میلیون نفر آمریکایی از شبکه های« کلیسای تلویزیونی» که تعدادشان به 104 فرستنده می رسد، استفاده می کنند. مضافاً این که هزار و شش کانال تلویزیون کابلی به ارائه برنامه های مسیحی می پردازند.
از سوی دیگر تعداد ناشرانی که کتابهای مسیحی منتشر می سازند، به 1300 می رسد که هفت هزار کتاب فروش، توضیع انتشارات آنها را برعهده دارند و میزان فروش این کتابها بالغ بر سه میلیارد دلار در سال است. کلیسای تلویزیونی با برنامه های جذاب خود، اصناف مختلف مردم، در سنین گوناگون، حتی کودکان را به خود مشغول می دارد. بررسی ها نشان داده است که 30% بینندگان برنامه ی« ساعتی با انجیل زمان» که از سوی اسقف جری فال ول اجرا می شود، کودکانند.
به منظور جذب تعداد بیشتر بینندگان، کلیسای تلویزیونی، تنها به پخش برنامه های متنوع از طریق فرستنده های رادیویی و تلویزیونی خود بسنده نمی کند، بلکه با خرید برنامه های جذاب دیگری از شبکه های پربیننده و پخش آنها، سعی می کند بر دامنه ی مقبولیت خویش بیفزاید. نفوذ و تأثیر برنامه های کلیسای تلویزیونی بر تفکر و شخصیت شهروندان آمریکایی چندان زیاد است که بعد از مطبوعات که به رکن چهارم معروف است، آن را رکن پنجم خوانده اند.
مؤسسه ی پژوهشی گالوپ در سال 1981م اعلام کرد که در طول یک ماه، حدود 52 میلیون آمریکایی، معمولاً یک یا چند بار برنامه های کلیسای تلویزیونی را مشاهده می کنند. این رقم در سال 1983م بالغ بر ششصد میلیون نفر گردید و در سال 1984م به هفته ای 25 میلیون نفر رسید.
در هرصورت، آنچه مسلم است این که برنامه های تلویزیون مزبور، در دهه ی هشتاد، به حدّی توسعه ی کمی و کیفی یافت که هنرمندان آن به عنوان یک پدیده ی جدید، در زندگی روزمرّه ی مردمان آمریکا وارد شده اند. گفتنی است تعداد ایستگاه های فرستنده ی این تلویزیون در سال 1985م بالغ بر 1500 ایستگاه شد. از سوی دیگر به موجب اطلاعاتی که مجله ی مسیحیت امروز با همکاری مؤسسه ی گالوپ در سال 1980م به عمل آورده است، 26% از بینندگان کلیسای تلویزیونی، بیش از 10% از درآمد خود را برای حمایت و تقویت برنامه های کلیسای تلویزیونی شنیداری و دیداری، پرداخت کرده اند.
همین اطلاعات حاکی است که 85% از شنوندگان و بینندگان کلیسای رسانه ای، تحت تأثیر برنامه های این کلیسا، به حوزه ی دین روی آورده اند.
در ضمن، اطلاعات مذکور می افزاید: درآمد سالانه این کلیساها از محلّ تبرّعات هوادارانش به بیش از یک میلیارد دلار می رسد که اگر درآمدهای ناشی از تبلیغات و دیگر امور را هم بدان بیفزاییم، این رقم به دو میلیارد دلار در سال می رسد.
بررسی های جدیدتر حاکی است که در آمریکا، میانگین وقتی را که دانش آموزان دبیرستانی در برابر تلویزیون می گذرانند، بیش از اوقاتی است که به مدرسه می روند، اما بزرگ سالان نیمی از اوقات فراغت خود را با مشاهده ی تلویزیون سپری می کنند در این میان، برنامه ی اسقف بیلی گراهام که از قدیمی ترین برنامه های دینی است و با عنوان« ساعت تصمیم» از سال 1950م اجرا می شود به وسیله ی نهصت ایستگاه رادیویی و تلویزیونی پخش می شود. برنامه ی «درس کتاب مقدس» نیز به وسیله یک هزار ایستگاه رادیویی در جهان منتشر می شود و برنامه ی روزانه ی «روزی از اکتشاف» هفت میلیون نفر بیننده دارد.
برنامه ی پات رابرتسون با نام«هفتصد کلوپ» در سطح جهان، روزانه بیش از یک میلیون نفر بیننده دارد. شبکه ی تلویزیونی سی. بی.ان نیز برنامه های خود را در سطح شصت کشور جهان و به چهل زبان مختلف پخش می کند. سازمان جیمزدوبسون برای اجرای برنامه ی رادیویی« توجه به خانواده» که از هشت ایستگاه مختلف پخش می شود، سالانه 114 میلیون دلار هزینه دربرداشته و حدود پنج میلیون نفر در هفته به آن گوش می سپارند.
علاوه بر چهره های سرشناس صهیونیسم مسیحی، انبوهی از برنامه های متنوع دینی، در ایالات متحده به صورت مستمر از سوی هشتصد کشیش بنیادگرا، از طریق بیش از یک هزار رسانه ی دیداری و شنیداری، به اجرا درمی آید.
بنیادگرایان مسیحی در ایالات متحده، علاوه بر پیام های تبلیغاتی ویژه ای که از طریق کلیسای تلویزیونی، رادیو، نوارکاست، سی دی های رایانه ای، شبکه های اینترنتی، کتاب، مجله، نشریه های گوناگون، ارسال می دارند، از تولیدات دیگری هم چون پیراهن های تی شرت، کلاه، وسایل آشپزخانه، لوازم سفر نیز در این راه بهره می جویند.

بررسی ابزارهای رسانه ای کلیسا

کشیش ها از ابزارهای گوناگون و مخصوصاً رسانه های جمعی برای تبلیغ و تبشیر استفاده می کنند. باید گفت پیوند بین رسانه های ارتباطی و دینی به زمانهای دور یعنی نخستین روایت ها از اسطوره ها و خطوط نقاشی حک شده بر دیواره نماها برمی گردد.
نگارش تورات، آغازگر هزاران سال پیوند میان سنت یهودی- مسیحی و ارتباطات بود. نخستین پخش برنامه رادیویی(در شب کریسمس سال 1906م)به یک ایستگاه رادیویی دینی مربوط می شد، از دیدگاه بسیاری از پژوهندگان مسیحی، مقّوم رابطه میان رسانه و دین است. اینک به شروع و بررسی هر یک از ابزارهای تبلیغی مسیحی صهیونیستی، به طور مخصوص می پردازیم.

تلویزیون

بابی الکساندر به بررسی موعظه ی تلویزیونی از زاویه ی مراسم دینی می پردازد و چنین استدلال می کند که مخاطبان موعظه های تلویزیونی از این برنامه ها برای برآورده ساختن نیازهای اجتماعی خود از طریق انجام مراسم دینی که در این برنامه ها است، استفاده می کنند، او ادعای خود را با مطالعه ی دقیق چهار برنامه ی زیر مطرح می سازد:
برنامه ی جری فال ول تحت عنوان« ساعت انجیل روزگاران قدیم» برنامه ی پت رابرتسون تحت عنوان «باشگاه 700» برنامه ی جیمی سواگرت و برنامه ی جیم و تامی بکر تحت عنوان«باشگاه پی.تی.ال» در هر مورد او معتقد است که هم مشارکت در مراسم دینی از طریق برنامه ها و هم ویژگی های مشارکت در این گونه مراسم در بینندگان حسّ عمیق تری از اتحاد به وجود می آورد تا بدین وسیله موجبات گریز از حاشیه نشینی اجتماعی فراهم آید، یعنی همان چیزی که این مسیحیان محافظه کار در ایالات متحده احساس می کند، به عبارت دیگر، مشارکت در این برنامه ها« به بینندگان کمک می کند تا دین، هویت دینی و گروه دینی شان در برابر تهدیدات و مخالفت های بدنه ی اصلی جامعه ی آمریکا که بسیار سکولار می باشد نزدشان اعتبار و مشروعیت پیدا کند» حال این پرسش جدّی مطرح می شود که چگونه و چرا تماشای این برنامه ها بر مخاطبان تأثیر می گذارد.
یک گروه آزمودنی که از میان دانشجویان انتخاب شده بودند، چهار برنامه ی موعظه گران تلویزیونی را تماشا کردند و به آنها بر اساس ارزیابی های رابطه ای گوناگون مبتنی بر صمیمیت، امتیاز دادند که عبارت بودند از: شباهت، عمق، رابطه ی مستقیم، دلبستگی و قابلیت پذیرش، اعتماد پژوهشگران، همبستگی های مثبتی را بین میزان صمیمیت و تمایل به پاسخگویی به درخواست های مالی یافتند.
هرچه مخاطب، درک قوی تر از موعظه گر تلویزیونی در راستای این ابعاد رابطه ای داشته باشد، تمایل بیشتری به تماشای این برنامه ها پیدا می کند، با افزایش تماشای برنامه های تلویزیونی، رابطه ی فرا اجتماعی بین موعظه گر و مخاطب، توسعه ی بیشتری پیدا می کند با پیشرفت این رابطه، احتمال بیشتری وجود دارد که مخاطب بر خرید محصولات ارائه شده توسط موعظه گر بپردازد و یا به برنامه، کمک مالی کند.
جالب اینکه تأثیر تلویزیون در مورد بنیادگران مسیحی در خصوص موضوع سقط جنین، مجازات مرگ و ازدواج هم جنس بازان به شکل قوی تر ظهور پیدا می کند.(10)

رادیو

پژوهشگران به کنکاش درباره ی تاریخچه ی برنامه های دینی رادیوئی ادامه می دهند. در این بررسی به فعالیت پدر چارلز کافلین که یک چهره ی جنجالی بود، در رادیو در ایالات متحده می پردازد. فعالیت وی از سال 1926م شروع شد و تا زمان اجبار وی به سکوت توسط کلیسای کاتولیک در سال 1942م ادامه یافت.
کافلین موفق شد پیام دینی را با پیامی که بیش از پیش ماهیتی سیاسی می یافت، در هم آمیزد و از برنامه های رادیوئی خود ابتدا برای حمایت از پرزیدنت فرانکلین روزولت و سیاست های او در دوران کسادی و سپس حمله به این سیاست ها استفاده کند. و تا آنجا پیش رفت که یک حزب سیاسی رقیب را سازمان داد.
کافلین موفق شد شبکه ایستگاه های مستقل خود را برای پخش برنامه هایش سازمان دهد. و در ایالات متحده نفوذ زیادی پیدا کند. در آن نخستین روزهای فعالیت رادیو، کافلین به ایجاد نوع جدیدی از چهره عمومی و گفتمان عمومی کمک کرد. « او افکار سیاسی، اقتصادی و حتی دینی خود را به وسیله ی تکنیک های مدرن تبلیغاتی عرضه کرد، امری که اینک برای فرهنگ مصرفی آمریکایی، امری اساسی به شمار می رود».
دنیس آن واسکویش 1990م می گوید:« ماجرای پخش برنامه های دینی در آمریکا تا حدود زیادی داستان چگونگی تسلط نهایی انجیل ها بر امواج است.»
واسکویش در نقل این ماجرا، بر دو ایستگاه تمرکز می کند. «کی. اف. یو. او» در سنت لوئیس که توسط حوزه علمیه کونکوردیای کلیسای لوتری اداره می شد و«دابلیو. ام.بی.آی» که توسط انستیتومودی با ییل در شیکاگو اداره می شد.
واسکویش استدلال می کند، که «پخش برنامه های انجیلی به رشد نهادی و وحدت نهضت انجیلی کمک کرد». او همچنین متذکر می شود که به هر دلیل برنامه های دینی رادیوئی از هر نوع که باشند نیرویی قدرتمند در آمریکای معاصر به شمار می روند. جالب اینکه 1370 ایستگاه رادیوئی دینی، امروزه به پخش برنامه مشغول است.
هوارد دورگان 1993م ماجرای متفاوت و کاملاً جذاب از پخش برنامه های دینی روایت می کند، او توجهات را به «امواج صهیون معطوف می کند، نوعی برنامه ی زنده که در محل، تولید می شود و از ایستگاه های ای.ام. آپاچیا پخش می شود؛ در روزهای یکشنبه، این ایستگاه ها یک رشته برنامه های موعظه، آواز، دادن شهادت(در این خصوص که خداوند چگونه به بندگان خود یاری رسانده است)، نیایش، شکرگزاری و دیگر انواع ابراز احساسات دینی پخش می کند که بسیار رنگ و بوی محلی بنیادگرا دارد.»
ایستگاه دیگری به نام ایستگاه(اچ.وی. سی.جی) [مقام پاپ شهر واتیکان مسیح] قرار دارد، مری لین ماتلکسی بیان می دارد، طی 60 سال، نخست این ایستگاه رادیوئی از تهیه ی برنامه به هفت زبان که عمدتاً بر فعالیت های تبلیغی بین المللی، تعالیم کلیسا، اظهارنظر درباره گروه های مختلف کاتولیک هستند می پردازد. این برنامه به نقطه ای رسیده است که 337 ساعت برنامه در هفته به 34 زبان پخش می کند.(11)

فیلم و سینما

جرالد خارشی، رهیافتی تاریخی نسبت به دین در فیلم اتخاذ می کند، به شرح ماجرای نمایش های دیدنی برگرفته از کتاب مقدس می پردازد. آن نوعی که در آن شاهد جریان سریع وقایع، رویدادهای بزرگ نمایی شده و حضور هزاران بازیگر هستیم، اینها شامل فیلم هایی مربوط به دهه ی 1970م می شود، مانند، ده فرمان، سام سون و دلیله کووادیس، خرقه و عیسی مسیح، ابر ستاره است.
کارگردانان، فیلم ها را در قالب هایی می ساختند که با محیط فرهنگی آن دوره متناسب بود؛ به گونه ای که فیلم های دینی اواخر دهه ی 1930م و دهه ی 1940م افراد شروری را نمایش می دادند که به نازی ها شباهت داشتند، در حالی که فیلم های دینی دهه ی 1950م در پی آزادی مردم از سرکوب استالینیستی بودند. امور دینی به طور فی نفسه هرگز به سطح این فیلم ها چندان نزدیک نبودند، اما با ارزش های جامعه ی آمریکایی تناسب داشتند.
جان می و همکارانش در سیر مطالعات خود می گویند:« تصاویر اسطوره ها، افکار یا مفاهیمی که توجه آنان را به خود جلب کرده، نما، زاویه، اشارت و حرکت فیلم است، چون در این سطح است که سینما تأثیر قدرتمندی بر بینندگان خود می گذارد.»
سرانجام، مارشاسیتار، نوعی قرائت رسانه ای- آموزشی از فیلم را پیشنهاد می کند، او می گوید: فیلم ها به ما می گویند که درباره ی خودمان چگونه فکر می کنیم، فیلم که یک شکل هنری مشارکتی است، نمایانگر افکار و هنر ذهن است...چه این مطلب را درک کنیم و چه آن را درک نکنیم. هنر روشی برای سازمان دهی تجربه در اختیار ما قرار می دهد. به ویژه از آنجا که آن را به رشد درونی و حل مشکلات، ربط می دهد.
فیلم هایی که حول انجیل ساخته شده اند مانند: انجیل هالیوود(شاه شاهان) موزیکال (افسون خداوند) فیلم های رسواکننده(آخرین وسوسه مسیح) و فیلم های غیردینی که بر اساس الگوی مسیح ساخته و پرداخته شده مانند:زنان(جاده، حبش بِبِت) حیوانات(ماجراهای بالتازار)نام برد.(12)

اینترنت

اینترنت در همه ی تجلیات گوناگون خود(فضای سایبر، شبکه جهانی، فضای الکترونیک، آنلاین بودن و غیره از حضور دینی عظیم حمایت می کند و به پژوهندگان ارتباطات، این امکان را می دهد که نظاره گر تعامل دین با یک رسانه ارتباطی جدید باشند. جفری کی، مدن وداگلاس، ای. کوان در مقدمه کتاب خود تحت عنوان «دین در اینترنت» چشم اندازها و نویدهای پژوهشی، به ذکر گسترده مطالب دینی موجود می پردازند. به ندرت، سنت، نهضت، گروه یا پدیده ای دینی وجود دارد که به طور کامل در شبکه غایب باشد. از کفر گرایی جدید نورس(اسکاندیناوی، باستان) که آسان تر و مبلغ آن است تا ردّ آن توسط مسیحیان، از کاسه های دعا و نقاشی های تانگلای بودائیان تبت تا کاسه های طالع بینی ویکان با دستورالعمل های آسان، از اسقف کاتولیک اخراج شده ای که به یک قلمرو اسقفی موهوم در«شمال آفریقا تبعید شده تا معبد سایبر که منحصراً برای دانشجویان غیرمقیم ذن تأسیس شده است، تنها چیزی که روشن به نظر می رسد آن است که حضور دین در اینترنت بیش از پیش افزایش خواهد یافت.
زالکسی خاطرنشان می سازد که در سال 1997م، وب سایت های مسیحی 80% کل وب سایت های پنج دین عمده جهان را تشکیل می دادند. او این امر را اینگونه تبیین می کند که در زمان آمریکای شمالی(که منطقه ای عمدتاً مسیحی است، بر شبکه غالب داشت. بسیاری از این سایت های مسیحی، اسناد و اطلاعات، فهرست تعالیم کلیسا و تبیین دکترین را دربرمی گیرند. او در نگاه اجمالی خود بر کاتولیک های روحی تمرکز می کند، که با اشتیاق فراوان از شبکه به عنوان منبع اطلاعات استقبال کردند.
کن بول یکی از نویسندگان کتاب هدن و کوان به کنکاش درباره ی استفاده جریان اصلی دین پروتستان از اینترنت می پردازد. او بر اساس یک پروژه تحقیقاتی ده ماهه که شامل بررسی سایت ها، مصاحبه های آنلاین و گروه های هدف با نمونه غیر انتخاباتی می شد به چهار نتیجه دست یافت.
1- مردم، مشتاقانه راه حل های اینترنتی را برای مشکلات ارتباطی خود در زمینه علائق و تعهدات دینی موجود، می پذیرند. به عبارت دیگر، اعضای کلیسا به راحتی از پست الکترونیک و مرور شبکه برای تماس با کلیسا و جست و جوی اطلاعات دینی استفاده می کنند.
2- مردم، دین را یکی از موضوعاتی می دانند که می توان در اینترنت درباره ی آن به تحقیق پرداخت.
3- کاربران فعلی اینترنت که به دین نیز علاقه مندند انتظار دارند که اینترنت نقش مهمی در زندگی دینی در آینده ایفا کند. با این حال، او همچنین دریافت که در زمان تحقیق او، هیچگونه شواهدی مبنی بر استفاده گسترده از اینترنت برای تشکیل اجتماعات دینی جدید و یا حتی حمایت از اعمال معنوی وجود نداشته است.
به هر حال اینترنت نقش دوپهلو برای تبلیغ دارد، یعنی اینترنت ممکن است در خدمت مشروعیت بخشیدن به هدف باشد. اما گرویدن به یک کیش جدید و یا دیگر جنبشهای دینی جدید، به بهترین شکل از طریق شبکه های اجتماعی موجود، صورت می گیرد، خودکشی جمعی فرقه ی دوازده بهشت در سال 1997م نمونه ای از این تبلیغات است.(13)

روزنامه نگاری و چاپ نشریات

به جز چاپ کتاب مقدس، قالب چاپی دین در غرب، روزنامه نگاری است، آنگونه که در نشریات«کامیونیکیشن» ریسرچ ترندز روندهای پژوهش در زمینه ارتباطات در سال 1995م آمده است.
روابط مأثوری در تلاش برای افکندن پرتوی تجربی بر یکی از جنبه های دین در اخبار به مقایسه اشارات به خدا در روزنامه ی «نیویورک تایمز» می پردازد که اختصاص به خلاصه وعظ هایی داشته که در کنیسه ها و کلیساهای شهر ارائه شده و در شماره های یکشنبه و دوشنبه به چاپ رسیده است.(14)

فصل دوم: فعالیت های غیرمستقیم کلیسا

فعالیت های غیرمستقیم کلیسا به فعالیت هایی گفته می شود که ظاهراً در آنها هدفی برای تبلیغ و تبشیر نیست، اما حقیقتاً این فعالیتها فقط در راستای هدف های تبشیری است. از این فعالیت ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- سازمان های خیریه با نام اختصاری NGO
2- فعالیت های انجمن های جوانان و دوشیزگان
3-استخدام بانوان
4- خانه های زنان
5- ایجاد شبهه و تزلزل اعتقادی بین مسلمانان
6- استفاده از بیماران
7-نشر کتب مقدس و ترجمه آن.

سازمان های NGO

این سازمان های غیردولتی در جهان از حدود 60 سال قبل در ادبیات سیاسی، اجتماعی و با حضور رسمی در سازمان ملل به عنوان مشاور، ظهور یافته اند. این سازمان ها که بعدها با علامت اختصاری«ان.جی. او» گرفته Non Governmental organization شناخته شدند، از دهه هشتاد میلادی کاربرد عمومی تر یافته و در بسیاری از تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص دادند و امروزه به عنوان یکی از راههای نفوذ، تبلیغ، جلب آرا و زمینه سازی تغییر و تحولات سیاسی، اجتماعی، و... مورد توجه دولت های قدرتمند و سرویس های اطلاعاتی قرار دارند. در تعریف سازمان ملل از «ان.جی.او» چهار شاخصه ی اصلی وجود دارد.
1- به طور مشخص یک«ان.جی. او» باید از کنترل و وابستگی مستقیم هر حکومتی آزاد باشد.
2-یک«ان.جی.او» یک حزب سیاسی نیست و فعالیت سیاسی نمی کند.
3- «ان.جی.او»ها گروهی غیرانتفاعی هستند، لذا نباید کار اقتصادی کنند.
4-«ان.جی.او» گروه بزهکار نیستند و فعالیت های آنها عاری از خشونت است.
اما ظواهر امر چیز دیگری را نشان می دهد، چنانچه نهاد غیردولتی در گرجستان به نام «انستیتو آزادی» مدت هاست که از حمایت مالی دولت آمریکا و بویژه «آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده»بهره مند است.
گروه های غیردولتی فعال در گرجستان که از طرف بنیادهای آمریکایی حمایت می شود. تقریباً یک سال قبل، عده زیادی از دانشجویان گرجستانی را به صربستان انتقال دادند تا روش و شیوه های« تظاهرات» و «انقلاب» و غیره را که علیه دیکتاتوری آن کشور به کار برده شده بود، بیاموزند. این عده در تابستان به گرجستان بازگشته و قریب به یک هزار نفر دانشجو را در مورد روش های شورش و تظاهرات آموزش دادند.
در حال حاضر در کشور ایران بالغ بر 200 تشکل غیردولتی زنان از سازمان ملی جوانان؛ بیش از 500 تشکل غیردولتی زنان از مرکز مشارکت زنان، بیش از 17000 سازمان غیردولتی از طریق نیروی انتظامی، حدود 1700 تشکل از مراکز آموزش عالی و صدها سازمان دیگر از سایر مراجع مجوز گرفته اند. در این میان بسیاری از تشکل های غیردولتی هم فاقد مجوز می باشد.(15)
در افغانستان فعالیت این سازمان به خوبی مشهود است. زمامداران استکبار جهانی مؤسسه های خیریه را به نام انجوها با حمایت مالی و اقتصادی میلیاردرهای مسیحی و یهودی و با پشتیبانی نیروهای نظامی به رهبری آمریکا و با شعار بازسازی و توسعه افغانستان و فقر زدایی و خدمت به مردم آن دیار گسیل دادند که این تعداد مؤسسه ها بنا به اظهار وزیر اقتصاد کنونی افغانستان فقط آنان که ثبت شده است از رقم 2560 تجاوز می کند.
فعالیت های انجوها در بین جامعه فقیر افغانستان خصوصاً نسل جوان که سرمایه اصلی هر کشور و ملت هستند خیلی زود جا افتاده است و تعداد کثیری از جوانان مسلمان را به بهانه آموزشهای زبان خارجی و کامپیوتر، جذب این مؤسسه ها نموده اند و این به حدی رسیده است که جوانان با افتخار، صلیب طلایی را به گردن می آویزند و سوار بر ماشینهای مدل بالا در تجمعات و مناطقی که به آن آشنایند حضور پیدا می کنند، و رسماً به دین اسلام اعتراض می کنند. حتی در دانشگاه ها بحث از جمعیت آئین مسیحیت نسبت به اسلام کشانده شده است که منجر به درگیری مسلحانه شده است. تعداد کثیری از جوانان اغفال شده اعم از پسر و دختر از این انجوها فارغ التحصیل شده اند و در هتل ها و تجارت خانه ها و مراکز آموزشی خود گردان مشغول کار و فعالیت می باشند.(16)

فعالیت های انجمن های جوانان و دوشیزگان

مسیحیان دو جمعیت به نامهای«جمعیت جوانان مسیحی، و جمعیت دوشیزگان مسیحی» برای رسیدن به اهداف خود به راه انداختند که این مؤسسات از طریق اردو، کنفرانس دانشجویی، بازی های ورزشی، خانه های دانشجویی، پناه گاه اطفال به فعالیت می پردازند.
این دو جمعیت، مراکز باشکوهی مخصوصاً در قاهره- اسکندریه دارند. شعبه های این دو جمعیت، مسلمانان را به وسیله مناسبت های ورزشی و غیر آن جذب می کند. و عملیاتی انجام می دهند که در شرق، نمونه آن کمتر است. و بدین وسیله مسلمانان را به خود نزدیک می سازد.
از آن تاریخی که انگلستان، فلسطین را اشغال کرد، فعالیت تبشیر پروتستانی و مسیحی صهیونیستی بالا گرفت و مبشرین به اشکال مختلفی مشغول فعالیت گردیدند. تبشیر فردی و اجتماعی، توزیع انجیل و کتابهای دیگر مسیحی، تعلیمات ابتدایی و دوره دبیرستان، همه مورد توجه قرار گرفت. کار به جائی رسید که 41 مدرسه فلسطین 4800 شاگرد تحت اختیار داشت و عملیات پزشکی، بیمارستان ها و درمانگاه ها و عملیات دیگری که جمعیت جوانان و دوشیزگان مسیحی انجام می دادند روز به روز توسعه می یافت.
آقای «ولبرت اسمیت» با کمال صراحت تحت عنوان« جمعیت جوانان مسیحی در خاورمیانه» می گوید: این جمعیت به شرق آمده تا به کمک مؤسسات مسیحی بپردازد. ولی اهداف اساسی آن، پرورش جوانان با اسلوب مسیحیت است.
آقای کونلوس باتون، نویسنده کتاب با صراحت کامل می گوید: همه جمعیت جوانان مسیحی در پیشرفت کلیسا در شهرها خصوصاً بین دانشجویان و طبقات روشنفکر است. چین بهترین مرکز جهان برای فعالیت جوانان مسیحی است که افراد غیرمسیحی را به کیش خود درآورد.(17)

استخدام بانوان

زن ها در نظر مبشرین ارزش فراوانی برای هدف های تبشیری دارند و به همین جهت عده ای از مبشرین گفته اند: چون بانوان تأثیر عجیبی در دختر و پسر کوچک و بزرگ دارند، برای ما ارزش فراوانی دارند و از طرف دیگر چون زنان هستند که می توانند از عقاید محافظت نمایند، ما معتقدیم که باید هیئتهای تبشیری کوشش های خود را بین زنان مسلمان صرف نماید. زیرا زنان وسیله مهمی برای تسریع مسیحی نمودن ممالک اسلامی است.
برای اینکه نقش مسیحیان روشن گردد، باید در نظر داشت که کنفرانس تبشیری که در سال 1960م در قاهره تشکیل شد در مطالبی که به خارج نفوذ کرد و اعلام شد مطلب زیر بود«... ما ناگزیریم زنان مسلمان را به مسیحیت بکشانیم زیرا تعداد زنان مسلمان کمتر از 100 میلیون نیست. و آنچه درباره آنان کوشش می شود،‌ باید بیش از گذشته باشد ما نمی گوئیم هیئتهای جدیدی برای اینکار تأسیس کنیم، بلکه از هیئتهای تبشیری موجود درخواست می نماییم، که شعب زنانه خود را در نظر گرفته و هدف جدیدی را در مقابل آنان قرار دهند و هدف جدید آنان دست یابی به زن مسلمان نسل حاضر است.
مدت هاست که مبشرین معتقدند که باید به پناهگاه زن مسلمان، حمله کنند و به همین جهت فکر می کنند، که زن مسلمان عقب مانده است و زن مسلمان وقتی آزاد و متمدن می گردد که مسیحی شود و باز فکر می کنند که دین اسلام عذابی برای زن مسلمان است و او از جهت اسلام در ناحیه روحی و فکری ناراحت است، او از شوهر خود می ترسد، از مرگ می ترسد، از طلاق می ترسد.(18)
تهمت هایی که مبشرین به زن مسلمان می زنند فراوان است و علل آن نیز غیرقابل شمارش نیست، هدف آنان از این تهمت ها در دو موضوع زیر خلاصه می شود.
الف) تحریک عواطف ثروتمندان آمریکا و اروپا برای کمک به جمعیت های تبشیری.
ب) درهم شکستن اراده مسلمانان و فهماندن به آنان که عقب مانده هستند.(19)

خانه های زنان

زنان و دوشیزگانی که در اثر فقر ناگزیر می شوند، در معرض استفاده مبشرین قرار گیرند برنامه به خصوصی را باید انجام دهند، این برنامه را کنفرانس مسیحی قسطنطنیه در الجزایر به شرح زیر تصویب و خلاصه کرده است:« احتیاجات نشریه ما به ایجاد خانه هایی برای زنان جوان آزاد و درماندگان کوچک است. باید این خانه های زنان مؤسسات بزرگی باشد. بلکه باید پایگاه هایی باشد که شرایط خانه داری بر آن حکومت کند و زنان طبق احتیاجات و احوال شخصی، تقسیم گردند، باید مدت اقامت این زنان در این خانه ها نسبت به احتیاجات شخصی هر کدام از آنان باشد. باید هر زن جوانی در این خانه ها از تعلیمات صنعتی، کاری بیاموزد که بتواند، پس از کناره گیری از این خانه ها خود را حفظ نماید، در بین همین کارآموزی و حفاظت است که تحت تأثیر تعلیمات مسیحی قرار می گیرند و پس از آن افرادی که بتوانند جمعیت های دیگری را تعلیم می دهند و مبشر ملت خود می گردند.

ایجاد شبهه و تزلزل اعتقادی در بین مسلمانان

یکی از تلاش های غیرمستقیم کلیسا، ایجاد شبهه و به تردید انداختن مسلمانان است در این مورد می توان به شبهاتی پیرامون آخرالزمان اشاره کرد. که پیش گویی از آینده، یکی از آن تلاش هاست. بنا به پیش گویی آنها، در آینده لشکری از به اصطلاح دشمنان مسیح که بدنه اصلی آن از میلیون ها نظامی تشکیل شده از عراق حرکت می کند و پس از گذشتن از رود خشک فرات به سوی قدس رهسپار می شود.
اما نیروهای مؤمن به مسیح، راه این لشکر را سد کرده همگی در دره ای به نام آرماگدون یا هرمجدون با همدیگر روبرو خواهند شد. به پیش گویی و بلکه برنامه ریزی نظامی این رول و به منظور تسریع در روند ظهور مسیح یهودی، وقوع نبردی هسته ای در این منطقه اجتناب ناپذیر است. جنگ جهانی که به مرگ میلیون ها نفر غیریهودی و غیرمسیحی بیانجامد.(20)
دسته ای دیگر از این شبهات برمی گردد به این که، نجات زمین فقط به دست غربی ها و مخصوصاً صهیونیست هاست. در چند سال اخیر، شمار بسیاری از فیلم سازان غربی به همین واقعه پرداخته اند، و سری فیلم های جنگ های ستاره ای جورج لوکاس، روز استقلال، آرماگدون و بویژه ماتریکس نام برد که «ای.اُ. آن»ها یا قوم نجات دهنده و نجات یافته، فقط صهیونیست ها و هرکسی که به آنها ایمان دارد، می باشد.(21)

استفاده از بیماران

کلیسا حتی سوءاستفاده از بیماری و درد بیماران را در دستور کار خود قرار داده است و از بیمارستان و مراکز بهداشتی استفاده تبلیغی کرده و عقائد بیمار را هدف می گیرد. یکی از مبشرین مسیحی می گوید: هر کجا بشر باشد بیماری نیز آنجا هست و هر کجا که نیاز به پزشک باشد، فرصتی برای تبشیر و تبلیغ است و بدین سان کلیسا پزشکی را پوششی برای اهداف خود و از جمله اسلام ستیزی قرار داده است.
جهان اسلام که تا چندی قبل، سرآمد پزشکی و علم و تمدن جهان بود و متأسفانه در دوران اخیر دچار عقب ماندگی شد و بستر مناسبی برای نفوذ استعمار مسیحیت صهیونیستی شد. نمونه های بسیار زیادی از این سوءاستفاده ها هست، که به ذکر چند مورد از آنها اکتفا می کنیم.
دو پزشک انگلیسی در سال 1921م برای تبلیغ، عازم کشور اوگاندا می شوند و پزشکی را از روستاهای کوچک آغاز می کنند، آنها پس از ده سال فعالیت، موفق به ایجاد 300 کلیسا در نقاط مختلف کشور اوگاندا که غالباً در کنار کلینیک های آنان قرار داشت، می شوند.
در یکی دیگر از کشورهای اسلامی، معالجه بیماران تنها در صورتی بود که پس از بهبودی اعلام نمایند که مسیح او را شفا داد. واتیکان در سراسر جهان 2039بیمارستان، 2266 درمانگاه رایگان داشته که توسط مسیونرها و مبشرین مسیحی تأسیس شده است(این آمار مربوط به دهه نود میلادی است)، سرمایه گذاری خاصی در این زمینه در کشورهای آفریقایی انجام شده است که واتیکان در این کشورها دارای 600 بیمارستان تبلیغاتی است. کلیسا با بهره گیری از ضعف کشورهای آفریقایی در امور بهداشتی، خدمات دامپزشکی، موفق به تبلیغ در قبایل صحرانشین و بیابانگرد داشته است.(22)

نشر کتب مقدس و ترجمه آن

نشر کتب مقدس، یکی از ابزارهای فوق العاده مهم و ویژه تبلیغات کلیسا و غرب است. آنان با این ابزار حساس، تلاش می کنند تا افکار و اندیشه های غرب مسیحی را در پوسته روزنامه و مجله، علیه عقاید اسلامی و مسلمین، در سطح بسیار گسترده توزیع نمایند و بدین وسیله سعی در تخریب افکار و عقاید اسلامی و موجّه جلوه دادن اندیشه های مسیحی دارند. و در تلاش اند اولاً جوامع مسیحی را از تفکر و تدبر در اسلام و آشنایی با آن دور نگه داشته و ثانیاً در جوامع اسلامی، سستی عقاید و شبهه ایجاد کنند و اندیشه مسیحی صهیونیستی را تبلیغ نمایند. علاوه بر کمیت بالای تهیه و توزیع این آثار، بهره گیری از نویسندگان، روان شناسان و کارشناسان، در کیفیت این آثار نقش به سزایی دارد.
کتب و فرآورده های تحقیقاتی، در کمترین زمان در سراسر دنیا توزیع می شود. به عنوان نمونه در قاره آفریقا دو گروه به تعداد یکصد و چهار هزار نفر و یکصد و نود و دو هزار نفر(192000)تنها مأموریت دارند تا کتاب مقدس مسیحیت را از سوی کلیسا، در میان سیاهپوستان به ویژه مسلمانان سیاهپوست، توزیع کنند. هم اکنون در سراسر جهان، فروشگاه ها و جمعیت های بسیاری به ارائه کتب، روزنامه و مجلات مسیحی مشغول هستند، توزیع رایگان انجیل در سراسر کشورهای اسلامی، همچون ایران جریان دارد.
نشر کتب و مجلات و روزنامه ها به زبان های گوناگون، از دیگر ویژگی های فعالیت های انتشاراتی مسیحیت می باشد. گاه این ترجمه ها به هشتاد زبان می رسد. واتیکان در سراسر دنیا پنج هزار مجله و روزنامه با دو میلیارد تیراژ منتشر می کند.
انتشار کتابهایی که در راستای اهداف مسیحی و نابودی و تخریب اسلام تدوین شده بسیار زیاد است.

فصل سوم

تبلیغات منطقه ای کلیسا
تبلیغات منطقه ای مسیحی
با توجه به اینکه آداب و رسوم و فرهنگ هر کشور و منطقه با هم فرق می کند. روشهای تبشیری و تبلیغی مسیحیت نیز بر این اساس متفاوت است. چون جایگاه این بحث بسیار گسترده و وسیع است ما برحسب نیاز خود به ذکر نمونه هایی از این تبلیغات مسیحی می پردازیم.
تبلیغات در ایران
نکته قابل ذکر این است که روشهای تبلیغی در ایران، بر روی جذب جوانان، و روابط بین دختران و پسران، مانور داده می شود و از این منظر، دین مسیحی، دین سهل گیر معرفی می شود، به صورتی که در آن دختران و پسران، بدون محدودیت های اسلامی می توانند با یکدیگر رابطه داشته باشند. طی یک پژوهشی که انجام شده است مشخص شده که تبلیغات تلویزیونی، تبلیغات شهری، تبلیغات در اقشار، تبلیغات در کلیساهای خانگی، اینترنت و اغواگران، شش راه تبلیغ مسیحیت در ایران است.

اینترنت

فعالیت مبلّغان مسیحی در اینترنت با استفاده از سایت ها و وبلاگ های انبوهی جریان دارد. تالار گفتگوی این سایت ها، محلی برای جذب ایرانیانی تبدیل شده است که تبلیغی را دریافت و پس از مدتی به محافل خانگی دعوت می شوند. همچنین از دیگر کارایی اینترنت برای گروههای مبلغ مسیحیت، مظلوم نمایی، تشویق اذهان عمومی و... از طریق انتشار اخبار کذب و بزرگ نمایی شده است.

تبلیغات شهری

تبلیغات شهری شامل طیف وسیعی از اقدامات می شود. دیوارنویسی، ترسیم صلیب بر روی دیوار اماکن عمومی و خصوصی، توزیع رایگان مکتوباتی نظیر«بهای محبت» «حیات در مسیح» «تشبه به مسیح»«دروس مقدماتی» «زندگی تازه»«آشنایی با کتاب مقدس»، «کلیسا»«عیسی کیست؟»«بشارت شخصی» «اخلاقیات در کتاب مقدس»«چگونه باید دعا کرد؟»«خادم مسیحی»«راهنمای مطالعه انجیل یوحنا»«اصول اعتقاد ما»«مأموریت کلیسا»«خدمت تعلیم» «مسیحی در جامعه»و... توزیع سی دی های تبلیغاتی رایگان نظیر «عشق»«خدا محبت است»«کتاب آفرینش»«داستان خدا»و ... نیز از این دست اقدامات است.

تبلیغات در اقشار

الف) انجام فعالیت های تبلیغی بر جوانان و جذب آنها:

نکته قابل ذکر این است که در جذب جوانان، بر روی روابط بین دختران و پسران مانور داده می شود و از این منظر، دین مسیحی دینی سهل گیر معرفی می شود، به صورتی که در آن دختران و پسران بدون محدودیت های اسلامی می توانند با یکدیگر رابطه داشته باشند.

ب)گروههای اجتماعی:

گروههای اجتماعی که دارای بیشترین اهمیت و اولویت در برنامه های جذب گروههای مبلغ مسیحیت هستند، عبارتند از: دانشجویان، معتادان، مخالفان سیاسی نظام، دختران فراری و کودکان خیابانی، بهائیان، و معلولان جسمی و مبتلایان به بیماری های صعب العلاج.

تبلیغات در کلیساهای خانگی

کلیساهای خانگی، منازلی هستند که کشیشان مسیحی یا افراد مرتد تازه جذب شده، مالکیت و یا اجاره آنها را در اختیار دارند. این محل ها از سوی سازمان های کلیسایی با مبالغ قابل توجهی به اجاره درآورده می شوند تا امورات جذب در آنها صورت گیرد. اما این اماکن عمدتاً شاهد رجوع جوانان تازه جذب شده هستند. همچنین برخی کتب، سی دی ها و جزوات، شب نامه ای و وبلاگ های اینترنتی، از این اماکن تهیه و توزیع و به روز رسانی می شوند. گفته می شود بیشترین آمار در کلیساهای خانگی مربوط به شهرهای تهران، کرج و رشت است.

تبلیغات تلویزیونی

شبکه های ماهواره ای متعدد تحت مجموعه ای رسانه ای که به صورت شبکه ای کاملاً هماهنگ به تحریک می پردازند به شیوه های گوناگونی، به صورت مستقیم تبلیغات وسیعی را برای مسیحیت به مرحله اجرا درمی آورند. محورهای القای این شبکه ها عبارتند از:
الف) تبلیغات مسیحیت صهیونیستی: یکی از مجریان« نجات تی.وی» می گوید:« اسرائیل سرزمین مقدسی است، پس کسی که می گوید مرگ بر اسرائیل، آن مرگ به خودش برمی گردد.»
ب) انجام تبلیغات ویژه معتادان و معلولان با استفاده از تصاویر ساختگی و مجعول و انتشار تصاویر هیجان آور به صورت مداوم.
ج)نشان دادن مسیحیت به عنوان یک دین فراگیر که توانسته تمامی نژادها را به سمت خود جذب کند، اینگونه اقدامات عوام فریبانه اغلب با انتشار نماهنگ هایی از درون ایران نیز همراه می شود. از شبکه های ماهواره ای مبلغ مسیحیت می توان به شبکه های تپش، محبت تی.وی، نجات امید ایران، پارس تی.وی و... اشاره کرد.

اغواگران

همچنین در این بررسی ها مشخص شده که برخی از این گروه های مبلغ، طیف وسیعی از اغواگران زن را در اختیار دارند و از این گروه برای جذب افراد مذکر، بهره برداری می کنند. افراد این گروه با سخنرانی و تبلیغ چهره به چهره در محافل و با راه اندازی وبلاگ و چت کردن، مبادرت به جذب جوانان هوس باز می کنند.

روز والنتاین

روز والنتاین 14 فوریه- 25 بهمن که روز عشاق در فرهنگ مسیحیت نامیده می شود روزی است که در آن فرد دلباخته برای معشوقش هدیه ای بی نام(که اغلب کارت تبریک است) می فرستد و معشوق می بایست او را شناخته و حدس بزند هدیه از جانب چه کسی بوده است.
جدای از منشاء تاریخی این روز در تاریخ مسیحیت که داستانش مربوط به کشیشی مسیحی به نام والنتیوس می باشد، تبلیغات با تشویق های رسانه غربی برای هرچه بیشتر جا انداختن بین مسلمانان، بسیار قابل توجه است، به عنوان مثال تیتر خبری بی.بی.سی را ببینید«والنتاین یا روز عشاق، مناسبت تازه ای است که چند سالی در میان دختران و پسران ایرانی رواج یافته و معمولاً آنهایی که رابطه عاطفی با یکدیگر دارند در این روز به هم هدیه می دهند.
انگار فرهنگ اسلام مقدسمان بدون هیچ حادثه ی عاشقانه ای بوده که اکنون مسیحیت به کمک مسلمانان شتافته و با تقدیم فرهنگ عاشقانه ی خود به آنها، مسلمانان را از بند بی عشقی و بی محبتی نجات دهد!!!(23)

تبلیغات در اردن

صهیونیست های مسیحی در اقدامی جدید دست به تبلیغات گسترده، برای دین ابداعی خود در نقاط مختلف کشور اسلامی اردن زده اند. به گزارش ابنا به نقل از سایت «میدل ایست آنلاین» در روزهای گذشته نزدیک به چهل گروه و جمعیت تحت عنوان «گروه های خیریه» اقدام به تبلیغات گسترده مسیحیت صهیونیسم در کشوری می کنند که اسلام دین رسمی آن است و ارتداد از جرم غیرقابل بخششی قلمداد می شود.
این اقدام پنهانی گروه های تبشیری، باعث خشم مسلمانان اردن و موج محکومیت ها از سوی رهبران دینی مسلمان و حتی مسیحیان این کشور شده است. تا جایی که رؤسای کلیسای ارتدوکس و کاتولیک در بیانیه ای نسبت به وجود چهل حزب و گروه تبشیری که تحت عنوان خدمات خیریه اجتماعی، و آموزشی و فرهنگی به تبلیغ مسیحیت صهیونیست می پردازند هشدار داده و خطرات آن را گوش زد کرده اند. یک کشیش مسیحی با رد اقدامات تحریک آمیز گروه های مسیحی صهیونیستی که در تلاش هستند ارزش های صهیونیستی را در کشورهای منطقه حکمفرما کنند تأکید کرد: ما در کشوری زندگی می کنیم که پیروان اسلام و مسیحیت با آرامش در کنار یکدیگر زندگی می کنند. ما به هیچ گروه و مذهبی اجازه نمی دهیم که به تبشیر در کشورمان بپردازد.
این در حالی است که در بین گروه های تبشیری مسیحیت صهیونیست، ملیّتهایی از کشورهای اروپایی و آمریکا یافت می شود. گفتنی است نمایندگی گروه«کومباس دایرکت نیوز» که از گروههای مذهبی صهیونیستی ایالات متحده آمریکا محسوب می شود در اولین اقدام برای تبلیغ مسیحیت صهیونیستی در اردن گزارشی را منتشر کرد که در آن بر فشارهای دولت اردن به مسیحیان ساکن در این کشور تأکید شد و از این حربه برای پیشبرد اهداف خود بهره برداری کرد.

تبلیغات در افغانستان

کشور افغانستان با توجه به رخدادهای این چند دهه اخیر و درگیری داخلی، بستر مناسبی برای انواع تبلیغات اعم از دینی، تجاری، اقتصادی اجتماعی است. و در این میان نمی توان از فعالیت عظیم مسیحیان صهیونیستی چشم پوشید. از سازمان های خیریه انجوها گرفته تا پزشکان مسیحی و امدادگران و همایش ها و نشست هایی که در قبال وعده ای نان برگزار می شود. از فیلم ها و کانال هایی که به طور مستقیم برنامه پخش می کند، به تبلیغ دین مسیحیت صهیونیستی می پردازند.
اینکه هر دین آسمانی حق دارد به ترویج آئین خود بپردازد، حرفی نیست اما در وضعیتی که تو از فرط گرسنگی در حال مردن هستی به شرطی به تو غذا بدهند که مسیحی شوی و یا همایش هایی که همراه با یک وعده غذا برگزار می شود، محل بحث است!
چند سال پیش یک خانواده پزشک مسیحی با زن و چندین طفلش در خانه ای در بدترین شرایط زندگی می کردند، تا مردمی که در بلندترین قله پامیر زندگی می کنند را به دین مسیحیت دعوت کنند! باور کنید غیر از افراطیون مسیحی کسی دیگر مگر جنون داشته باشد که با پذیرفتن چنین شرایطی دشوار، به افغانستان سفر کند و آنهم در قله های پامیر!!

تبلیغات در کشورهای غربی برای مسلمانان مقیم

خطرناک ترین پدیده ای که مسلمانان مقیم اروپا با آن رو به رو هستند، «تبشیر»(تبلیغ مسیحیت و فراخوانی به دین مسیح)است که توانسته در بسیاری از آنان، کارگر افتد، خطرناک اینکه، آنها از مخاطب تبشیر، خود تبدیل به عامل آن[یعنی مبلغ مسیح] گشته اند.
مسیحیان در کشورهای مغرب عربی، برای رسیدن به اهداف خود، روی این دسته از جوانان مسلمان تازه مسیحی شده، حساب می کنند؛ چون در این کار، از مسیحیان غربی، توانایی بیشتری دارند؛ نامه نگاری های عربی آنان[مسیحیان] با شهروندان این کشورها، به وسیله مغربی های مقیم اروپاست که معمولاً دارای امضاهایی با نام اسلامی و مغربی هستند.
ما نباید به این ادعا که می گوید: مسیحیت در مسیحی کردن مسلمان ها، با ناکامی مواجه شده است، توجه کنیم؛ این ادعا یا دروغی است که عمداً علم شده تا مسلمان ها را در خواب خرگوشی نگه دارد و آنها را متوجه این خطر جدی نسازد یا برخواسته از توهماتی است که افراد بی خبر از همه جا، آن را تکرار می کنند و متوجه توطئه های خطرناکی که هم اینک در افریقا به طور کلی و شمال آن به طور اخص، تدارک می شود و آنچنان آشکار و رسواست که جز بر آدمهای ساده لوح یا احمق، بر کسی پوشیده نمانده، نیستند.
تاریخ، حکایت از آن دارد که بسیاری از کشورهای اسلامی، با تبشیر و تبلیغات مسیحیت، تبدیل به کشورهای مسیحی شده و هویت اسلامی خود را گم کرده اند و مسلمانان باقی مانده در آنها، گرفتار پتک تبشیر داخل از یک سو و سندان توطئه های خارجی از سوی دیگر گشته اند.
به عنوان مثال می توان از فیلیپین نام برد که در آغاز، عبارت از مجموعه مملکت های اسلامی بود و مسیحیان تنها اقلیتی را در آن تشکیل می دادند، ولی اکنون کشوری مسیحی است که اکثریت شهروندان آن مسیحی هستند و مسلمانان تبدیل به اقلیتی با چنان بدبختی هایی شده اند که نیاز به تکرار بیان آنها و سیاه کردن کاغذ نیست و به اصطلاح آنچه عیان است، چه حاجت به بیان است! و در مورد بسیاری از قبایل افریقایی که ابتدا مسلمان بوده و سپس مسیحی گشته اند، هرچه بگوئیم کم است.
به علت وجود مسلمان مغربی مقیم اروپا، کار تبشیر و تبلیغ مسیحیت در مغرب عربی [ شامل کشورهایی چون الجزایر، مراکش، تونس، لیبی و موریتانی] روال خطرناکی به خود گرفته و پیروزی های چشم گیری به دست آورده است و کار به جایی رسیده که آنها در پی ایجاد اقلیتی مسیحی در این منطقه هستند. معلوم است که چنین اقلیتی در صورت تحقق این هدف، چه خواسته هایی را مطرح خواهند کرد و این خواسته ها مسلماً دارای پیامدهای وخیمی است.
بنابراین، ما وظیفه داریم این مسأله را در چارچوب توجه هر چه جدی تر به شیوه های جدید تبشیر[ مسیحی کردن دیگران] که از سوی اعراب مسیحی شده مقیم اروپا و فعالان در شمال آفریقا در حال اجراست، مورد بحث و مطالعه قرار دهیم. در بررسی پیش رو، به برخی راههای خطرناکی اشاره خواهیم کرد که از طریق آنها حرکت تبلیغی مسیحیت، تلاش مداوم را در شمال آفریقا پیش گرفته و متأسفانه حکایت از ناکامی طرح های اسلامی در رویارویی با این یورش ددمنشانه دارد. مسلمانان در این گیر و دار، بیشتر به درگیری های بیهوده میان یکدیگر، تلاش های بی ثمر و پخش اندیشه ها و افکاری می پردازند که به جای خدمت به امت و وحدت و تحکیم و تقویت آن، جز تفرقه مسلمانان و پراکندگی هرچه بیشتر آنها، حاصلی ندارد. راه های پیش گرفته از این قرارند:
1- بهره گیری از اصول اسلامی در تبشیر،
2-استدلال مبلغان تبشیری به قرآن کریم،
3-پنهان شدن با نامهای اسلامی در این رویکرد،
4-ایجاد شک و تردید در آیات قرآن کریم،
5-بهره گیری از ارسال کتاب و اعطای جایزه،
6- دعوت به بازدید و دیدارهای حضوری.

1- بهره گیری از اصول اسلامی در تبشیر

از جمله برنامه های برملا شده تبشیریان مسیحی، آن است که مبلغان تبشیری، از کاستی های تمدنی و ضعف های فرهنگی مسلمانان سوءاستفاده کرده، از اصول اساسی اعتقادات مسلمانان به منظور ورود به عرصه باورهای اسلامی، بهره گیری می کنند تا پایه های آن را متزلزل، اساسش را ویران و کانالی برای نفوذ عقاید مسیحی- که منطق سلیم، آن را رد می کند و خردمندان آن را نمی پذیرند- با پوشش های آشنا برای مخاطب عرب و مسلمان، فراهم کنند.
چند مثال، موضوع را روشن تر می کند؛ یک مرکز تبلیغی- تبشیری مسیحی وجود دارد که خود را «انستیتو بین المللی پژوهش و تبلیغ» می نامد و انجیل مقدس را بدون کمترین اشاره به اینکه انجیل است و تنها به عنوان«داستان حضرت عیسی» به صورت جزوه کوچکی منتشر و از راه نامه نگاری بویژه به مقصد شمال افریقا و آدرس مغربی های مقیم کشورهای اروپایی، به طور رایگان، پخش می کند. در پیشگفتار این جزوه با عبارت های جذابی چون «ای برادر عرب» و «برادران عرب» برخورد می کنیم. ولی از همه خطرناکتر اینکه این پیشگفتار با عبارت« بسم الله الرحمن الرحیم»شروع می شود و با ادعایی که برای مسلمانان آشناست و در نماز و ادعیه خود آن را تکرار می کنند. یعنی:«لا اله الله له الحمد و منه الانعام و الجود و الهدایه» همراه می شود و با عبارت مألوف اسلامی یعنی:« آمین یا رب العالمین »، ختم می گردد. از آنجا که نام «یسوع» بیانگر محتوای مسیحی آن است، در تمام صفحات انجیل گمراه کننده مزبور، نام «یسوع»با نامی که از نظر مسلمانان هیچ شک و شبهه ای برنمی انگیزد و کاملاً برای او عادی است، یعنی «عیسی» تعویض می گردد.
از دیگر نمونه های گمراه سازی این تبلیغات، ارائه «عهد جدید» نه با نام مشهور و معروف انجیل، بلکه با معنی و مدلول لغوی آنکه در اصل یونانی است، می باشد. آنها «انجیل لوقا» را با عنوان« الاخبار الاساره»(خبرهای خوش) بدون هیچ پیشگفتار یا دیباچه ای حاوی اشاره ای به این جایگزین اسمی یا علت تغییر نام مشهور و آشنا برای همگان و چسبیدن به مفهوم لغوی یونانی آن، که تنها برای متخصصان بررسی کتاب مقدس، آشناست، منتشر کردند.
مبلغان مسیحی از شهر«لیون» فرانسه، نامه ای برای یک دختر چهارده ساله مراکشی، ساکن شهر« سلا» فرستادند. این نامه، دارای پیوستی چاپ شده با عنوان «الله اکبر» و این عبارت ها بود:« بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین، خالق کل الاشیاء بکما، و صلاً، و تسبیحاً و شکراً و سجوداً، لمن صنعنا من ترابٍ و خلقنا علی صورته، فابدع تصویراً ان فی ذلک لایات لقوم یعقلون، و اشهد ان لا اله الا هو، الواحد الاحد، الفرد الصمد، لا شریک له، هو ینقذ من الضلال و یوفق للصواب و یهدی الی الصراط المستقیم».
از شهر «مالاگا» در اسپانیا، مجله ای با عنوان« الاشبال»(بچه شیران) منتشر می شود که مخاطبان آن کودکان مغرب عربی هستند که به قصد مسیحی کردن آنهاست. این مجله با «بسم الله» قرآنی آغاز می شود و برای اثبات صحت باورها و آموزه های مسیحیت، به گونه ای فریبکارانه به آیات قرآنی استناد می کند. قصد این مجله، کشاندن کودکان مسلمان به مسیحیت به شیوه ای است که گمان کنند اسلام چنین آموزه هایی داشته و در راه این دین گام برمی دارند.

2- استدلال مبلغان تبشیری به قرآن کریم

همچنان که ممکن است این فریبکاری، در کتاب «صلب المسیح و قیامته» (به صلیب کشیدن مسیح و رستاخیز او) نوشته«ژان جلکر ایست»آمده است:« کتاب مقدس و قرآن می گویند: حضرت مسیح طی حضور سه ساله در فلسطین، معجزه های بزرگ و فراوانی داشته است».
حال اگر بپذیریم که قرآن و کتاب مقدس، متفق القولند که حضرت مسیح معجزه های بزرگی داشته است، در کجای قرآن اشاره شده که حضور او در فلسطین به مدت سه سال بوده است؟! و در کتاب« درباره ی مسیح چه فکر می کنید؟»آمده است:« داود پیامبر با گریه و زاری آمرزش خواست، ابراهیم خلیل نیز از درگاه خداوند مغفرت طلبید، ولی اگر در کتاب مقدس یا قرآن جستجو کنید هرگز دلیل یا آیه ای مبنی بر مغفرت طلبی از سوی حضرت مسیح حتی برای یک بار، نخواهید یافت.»
هر چند قرآن مجید خود می گوید:« مسیح از اینکه بنده ی خداوند باشد، هرگز سرباز نمی زند و فرشتگان مقرب نیز، و هر که از بندگی او سرباز زند و سرکشی کند، زودا که آنان همه را(روز رستاخیز) نزد خویش گرد آورد.»

3- پنهان شدن با نامهای اسلامی

مبلغان تبشیری در نامه نگاری های تبشیری با اعراب و مسلمانان، از امضا با نام ها و القاب اسلامی استفاده می کنند. در نامه نگاری با دخترک مغربی که اندکی پیش از آن یاد کردیم، امضای نامه« شیخ عبدالله» بوده است. سردبیر مجله تبشیری«کتابی»(کتاب من) نیز «محسن الشماع» نام دارد. در مجله « مفتاح المعرفه» نیز شاهد امضای نویسندگانی چون:«عبدالقادر»«مسلم» و... هستیم. در مجله«المنار» افرادی با نامهایی چون:« عبد الرحیم» قلم می زنند. نامه نگاری های شخصی با نامها و امضاهایی انجام می شود که اسلامی هستند:« محمد»، «علی»، «خالد»،‌«العلوی» و از این قبیل. روشن است که این شگرد دو هدف را دنبال می کند:
اول دشواری جدا شدن کامل از جامعه، چرا که مسیحی شدن، با احساس غربت وحشتناکی همراه است و مسلماً باعث تعطیلی حرکت تبشیری می گردد؛ دلیل ما در این تعلیل و استدلال نیز این سخن آنهاست:«... حتی هنگامی که فرد مسلمان می پذیرد که مسیح، تنها نجات دهنده است، برای او دشوار است که آشکارا ایمان خود را برملا سازد و روابطش را با جامعه قبلی بگسلد». و بدین ترتیب، پنهان شدن با نام های اسلامی از سوی مبلغان تبشیری و حفظ نامهای اسلامی از سوی مسیحی شدگان، ضامن برداشتن این مشکل از سر راه است.
در عین حال این شگرد، در آمیختگی آنان با جامعه اسلامی را تشویق می کند و از آنجا فعالیت های تبلیغی و روضه خوانی های مسیحی را روانتر و آسانتر می سازد. دلیل ما در این خصوص نیز این سخن آنهاست:« اسقف کلیسای انجیلی، نام اسلامی خود را حفظ می کند تا ثابت کند که در ایران می شود یک مسلمان، علناً از ایمان خود به مسیح سخن آورد و با شجاعت و شهامت،[ به مسیح] خدمت کند» و این همان هدف دومی است که آنها در چنین اقدامی دنبال می کنند.

4- ایجاد شک و تردید در آیات قرآنی

گام های پیش گفته مبلغان تبشیری مسیحی، آنان را به ایجاد شک و شبهه خطرناکی رهنمون می سازد. که در مهم ترین کتاب مقدس مسلمانان یعنی«قرآن کریم» به شیوه بسیار هوشمندانه و زیرکانه و با اجتناب از روش های مستقیمی که ممکن است منجر به برخوردهای بی حاصل شود، ایجاد شک و شبهه می کنند. برای ایجاد مثالی در این خصوص، به آنچه که در کتاب« اخوان من کردستان»(برادرانی از کردستان)نوشته ی کشیشی انگلیسی اشاره می کنیم که در آن، به اصطلاح اقتباس های اسلام از تورات و نوشته های بدعت آمیز مسیحی و کتاب زرتشتیان و جز آن، توضیح داده شده است. با این حال می بینیم آنها در کتابهای تبشیری خود[ با ریاکاری] در سخن از قرآن، آن را قرآن کریم توصیف می کنند و آنچه را که خود مایلند و آموزه هایشان می طلبد، متکلفانه از آن استنباط و برداشت می نمایند. ولی ما در ردّ این ادعاها، آنان را به نوشته های پژوهشگران جدی کتاب های آسمانی حوالت می دهیم که با دلایل علمی، ناممکنی بشری بودن قرآن را ثابت کرده و دربرابر- و باز با دلایل علمی- از خطاهای فراوان وارده در کتاب مقدس، پرده برگرفته اند. به طوری که می توان از وقوع تحریف در آنها سخن به میان آورد؛ زیرا صدور خطا از سوی خداوند متعال، محالی عقلی است. از جمله این کتاب ها، کتاب اندیشمند فرانسوی«دکتر موریس بوکای» با عنوان زیر است:
il:Les veposes de La Science et des-L'homme'd ou vient»
ecritures Saintos

5- بهره گیری از ارسال کتاب و اعطای جایزه

مبشران مسیحی در تأسیس کتاب فروشی های تبشیری در کشورهای مغرب عربی به منظور پخش و فروش کتابهای خود با ناکامی مواجه شدند، زیرا دولت این کشورها، با برنامه هایی با هدف تبشیری، مخالفت می کنند. به همین دلیل آنها اقدام به تأسیس کتابخانه ها یا کتاب فروشی هایی کردند که به ظاهر با رویکرد فرهنگی- فکری و در واقع با اهداف صرفاً تبشیری فعالیت می کردند. به عنوان مثال در کشور(مراکش)، کتاب فروشی «کلیله و دمنه» در خیابان« محمد پنجم» در شهر رباط از همین قماش کتاب فروشی هاست؛ این کتاب فروشی را به دلیل موقعیت شاخص آن در خیابان یاد شده، همگان از کوچک و بزرگ می شناسند، زیرا برای انبوه عابران روزمره این خیابان، کاملاً چشم گیر است.

6- دعوت به بازدید و دیدارهای حضوری

پس از ایجاد شک و تردید در مخاطب عرب و مسلمان و اعطای اطلاعات اندکی از مسیحیت به وی، گام عملی با سخن گفتن از مشارکت و در واقع« مشارکت معنوی» شکل گرفته و دیدارهای«مؤمنان مسیحی» با یکدیگر، شروع می شود. چندین آیه انجیل، توجیه گر چنین مشارکتی است. از جمله: و همه ایمان داران با هم می زیستن و در همه چیز شریک می بودند و املاک و اموال خود را فروخته، آنها را به هر کس به قدر احتیاجش تقسیم می کردند و خوراک را به خوشی و ساده دلی می خوردند و خدا را حمد می گفتند و نزد تمامی خلق، عزیز می گردیدند و خداوند هر روزه، ناجیان را بر کلیسا می افزود.
کشیش«اسکندر جدید» خاطر نشان می سازد که نشست های معنوی، از جمله نعمت ها و راههای چیرگی بر گناه است؛ می گوید:« مسلم است که نشست ها و دیدارهای معنوی از نیرومندترین ابزارهایی است که خداوند برای رشد مؤمنان و پیشرفتشان در زندگی مسیحیت، به وجود آورده است.»

نتیجه تحقیق

استعمارگران در پشت پرده مسیحیت به تبلیغ فرهنگ واهی خود پرداخته اند و از این طریق پیامدهای خطرناکی برای جهان اسلام و عالم بشر به دنبال داشته است. از مهم ترین این پیامدها می توان به مخاطره افتادن اعتقادات و تهاجم فرهنگی و بسط و توسعه ی مفاسد اخلاقی، بخصوص برای گروه سنی جوان است و با بررسی شیوه های تبلیغی آنان می توان به چند نکته اشاره کرد:
1- با شناختن روشهای آنان خود را در مقابل شبیخون های فرهنگی آنان حفظ کنیم و به مقابله با آنها بپردازیم.
2- روش های موفقیت آمیز آنان را بررسی کرده و از آن ابزارها برای تبلیغ دین ناب محمدی استفاده کنیم.
3- آنها با تبلیغات سوء خود دین اسلام را از صحنه اجتماعی و اقتصادی و سیاسی ما خارج کرده و دین را امری فردی تلقین کرده اند. در حالی که با بررسی فعالیت های کشیشان مسیحی متوجه می شویم آنها در همه امور اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، از قبیل سرپرستی دانشگاه ها، ورزشگاه ها، رسانه ها، فیلم و سینما همه و همه نقش دارند پس ما باید برای همه امور خود برنامه دینی داشته باشیم و به گفته آیت الله مدرس« سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست».
4- شناسایی گروههای آسیب پذیر جامعه نظیر زنان بی سرپرست، خانواده های افراد معتاد، محرومین و حمایت کردن آنها تا در دام سازمان های مسیحی گرفتار نشوند.
5- با توجه به تأثیر بر روی فرهنگ و آداب و رسوم، ما باید از این ابزارها غافل نمانیم و از آنها برای تبلیغ دین اسلام استفاده کنیم مخصوصاً تصاویر رسانه ای، چون تصاویر، زبان بین المللی است که نیاز به هیچ مترجمی ندارد و انسانها، ادراکات و احساسات خود را که با صد جمله نمی توانند به هم بفهمانند با یک تصویر نشان می دهند.
6- اطلاع رسانی به گروههای آسیب پذیر به گونه ای که موجبات تبلیغ مسیحیت را فراهم نیاورد.
7- استفاده از اطلاعات موجود در جلسات پرسش و پاسخ جوانان و پاسخ گویی صبورانه به شبهات جوانان.
8-راه اندازی پایگاه های اینترنتی مؤثر و فعال در این زمینه.

پی‌نوشت‌ها:

1. دانش پژوه دوره ی کارشناسی علوم قرآن و حدیث جامعه الهدی- مشهد مقدس.
2. لوقا، 1: 2؛ متی، 13: 26؛ مرقس، 1: 1؛ رجوع کنید به هاکس، صفحه 111.
3. داگس، صفحه 664.
4. رجوع کنید به مجتهدی، ص 24.
5. http://www.encyclopediaislamic/com/madkhal2.php?sid-3244
6. فصل نامه مطالعاتی و تحقیقاتی ارتباط جمعی رسانه شماره یک صفحه ی 154 بهار 1386.
7. صاحب خلق نصیر، پروتستانیسم و بیوریتانیسم و مسیحیت صهیونیستی؛ مؤسسه انتشارات تبلیغات هلال، تهران، صفحات 78 تا 85.
8.مجله ی چشم انداز، شماره ی 9، خرداد 83، ص 21 و 25.
9. درباره ی کلیسای تلویزیونی در قسمت های بعد توضیحات لازم خواهد آمد.
10. مجله رسانه و دین/ شماره- بهار 86- صفحه 30 تا صفحه 35.
11. 7مجله رسانه و دین/ شماره 1- بهار 86- صفحه 43 و 46.
12.مجله ی رسانه و دین/ شماره1- بهار 86 صفحه 47 تا 50.
13.مجله رسانه و دین/ شماره 1- بهار 86- صفحه 50 تا 56.
14. مجله رسانه و دین/ شماره 1- بهار 86- صفحه 24.
15.مجله تبلیغ/ رمضان المبارک 1425/ مدیریت سیاسی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
16. فصل نامه علمی-پژوهشی سفیر، پیش شماره اول پاییز 84 صفحه 144.
17. نقش کلیسا در ممالک اسلامی/ خاوری مصطفی و عمر فرخ، مترجم، مصطفی رضایی، قم، پیام اسلام 1347.
18. روشهای تبلیغ مسیحیت صفحه 111.
19.نقش کلیسا در ممالک اسلامی، خاوری مصطفی و عمر فرخ، مترجم، مصطفی رضایی، قم، پیام اسلام صفحه 273.
20.روزنامه اطلاعات، آبان ماه 1381 و مجله موعود، سال دوم،‌ش12، بهمن و اسفند 1377.
21. آرماگدون، عوام فرایبی و انتظار مهدی http://www.aving.com
22. روزنامه کیهان/ چهارشنبه 15 آبان 1387 شماره 19223.
23. روز والنتاین http:www//torbatgam.com/blog?p=35