مریم عذراء(مسیحیت شناسی)

تحقیقی در مورد مسیحیت ،یهود،کتاب مقدس و تاریخ

مریم عذراء(مسیحیت شناسی)

تحقیقی در مورد مسیحیت ،یهود،کتاب مقدس و تاریخ

مریم عذراء(مسیحیت شناسی)

عیسی مسیح علیه السلام
قال انی عبد الله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا
من بنده خدا هستم .اوبه من کتاب آسمانی داده و من را پیامبر قرار داده است مریم 30

گروه فرق و ادیان (پژوهشی در مسیحیت)
تخصصی مسیحیت
مسئول وبلاگ:علی نوربخش
ایمیل:christianity74@gmail.com

پیوندها


مصاحبه با حجت الاسلام کاشانی
جریان شناسی مسیحیت تبشیری

مفام «مجمع فعالان فرق، ادیان، اقوام و مذاهب»؛ همان طور که ما، وهابیت را مسلمان نمی دانیم، ارامنه، کاتولیک ها و ارتودکس ها نیز، کلیساهای پنطیکاستی، کلیساهای خانگی و تبشیری را جزء مسیحیت نمی دانند، بلکه مسیحی نما می دانند.

حجت الاسلام کاشانی در مصاحبه با مفام به تشریح شکل گیری، جریان شناسی و شیوه های جذب تبشیر پرداخت که در ادامه مشروح این گفت و گو را می خوانید. ارامنه و آشوریان در چند برهه وارد ایران شدند. آشوریان در ایران بودند، اما در مورد ارامنه بایدگفت، منطقه ای که ارامنه در آن زندگی می کنند همواره مورد نزاع ایران و روم بوده یعنی ما همواره در آن حدود مرزها جنگ های گسترده ای داشته ایم و لذا همواره در معرض جنگ های آسیب زا بوده اند و وسط جنگ ها می ماندند، شاه عباس برای اینکه ارامنه از این حال نجات پیداکنند، با توجه به اینکه می خواست جنگ بزرگی را با عثمانی شروع کند آنها را به اصفهان کوچاند تا امنیت شان حفظ شود و در جنگ ها نا بود نشوند.

مفام: لطفا درموردچگونگی شکل گیری مسیحیت توضیح بفرمایید؟

ما میدانیم حضرت موسی (ع) که کلیمیت وموسویت راآورد، درطی هزار و چهارصد سالی که بنی اسرائیل متولیان آن بودند این آیین رواج داشت و دربرهه های زیادی دچار تحریفات فراوانی شد و مسائلی رابه دین اضافه یاکم کردند. خب دراینجا نیاز بود تا یک مصلحی بیاید و تحریفات ایجاد شده را اصلاح کند و راه درست را به مردم نشان دهد و لذا حضرت عیسی (ع) میفرماید: انی رسول الله علیکم آتنی الکتاب لاحل بعض الذی حرم علیکم (بعضی چیزهایی که به خاطرلجبازی هایتان به شماحرام شده راحلال کنم)و آن اصلاحات وانحرافاتی را که در دین یهودیت به وجود آمده را برطرف کنم وپیام جدیدی را از طرف خدا برسانم.

 

مفام: دلیل اقبال مردم نسبت به پولس درآن زمان هاچه بود؟

نقطه قوت پولس دوچیزبود، یک اینکه مبلغ قوی وسخنوری قهار بود؛ یک سخنوری بودکه توانمند بود و از این فن بیان خیلی استفاده میکرد. دوم اینکه، پولس نیامد بین یهودی ها تبلیغ کند و یهودی ها را مسیحی کند و رفت میان بت پرستان و عده ای از آنها را مسیحی کرد. بت پرستان وقتی مسیحی شدند با دینی رو به رو شدندکه سخت و پیچیده بود؛ پولس آمد وگفت اگر شریعت برای شما سخت و طاقت فرسا است، احکامی مثل نماز و ختنه و... را انجام ندهید، درواقع پولس روح شریعت را از دین گرفت و دین را برای آنها ساده کرد.

نکته ای که درمورد پولس وجود دارد این است که او اسطوره های بت پرستی را آورد درمسیحیت. درواقع بت پرستان میخواستند نام بت ها راتغییردهند، مثلا تا به حال میگفتند زئوس، وحال نام آن خدا را میگذاشتند عیسی. همان بت، دربتکده هست وهمان مجسمه هست وهمان رکوع وسجودی که درمقابل بت ها بود، هست وتنهانام بت ها تغییرکرده است. تعبیر ویل دورانت این است که مسیحیت بت پرستی را نابود نکرد بلکه مورد اقتباس قرارداد.

 

مفام: فرق مسیحیت چگونه شکل گرفت؟

مسیحیت از بدو شکل گیری دوشاخه شد؛ یک عده پولسی شدند و یک عده پطرسی. پولسی ها کسانی بودندکه عمدتا از بت پرستی، مسیحی شده بودند، به شریعت عمل نمی کردند و عیسی مسیح را خدا می دانستند و جمعی دیگر بودندکه مخالف این دسته بودند؛ به شریعت عمل می کردند و حضرت عیسی را پیغمبر می دانستند که اینها از پیروان پطرس بودند، و بین این دو گروه نزاع های زیادی هم درطول تاریخ وجود داشته است و مشکلاتی را برای هم ایجاد میکردند.

به دلیل اینکه پطرسی ها توسط دو گروه رومی ها وگروه پولسی ها کشته میشوند، به تدریج مزمحل میشوند در تاریخ مسیحیت وآنچه باقی می ماند پولسیت است. این جریان پولسیت تاسال 950 یک شاخه بیشتر نبود تا اینکه دوگروه میشوند و ارتودکس ها از کاتولیک ها جدا می شوند. کاتولیک ها در رم می مانند و ارتودکس ها به قسمت شرق مثل: اسکندریه، قسطنطنیه و اورشلیم می آیند و تاپنج قرن به همین شکل باقی می ماند تا اینکه نهضت پروتستانیسم توسط مارتین لوتر شکل میگرد.

درحال حاضرمیتوان گفت غرب اروپا، آمریکا و کانادا پروتستان هستند وآمریکای جنوبی، اروپای مرکزی وبخش های گسترده آفریقا کاتولیک هستند و جمعیت کمی هم در روسیه، اکراین وگرجستان، مصر، ترکیه، یونان و چند کشور دیگر مسیحیان ارتودکس هستند.

 

مفام: دلیل اصلی جدایی ارتودکس ازکاتولیک چه بود؟

این امردودلیل داشت: سیاسی والهیاتی

کلیسای شرق(کلیسای ارتودکس) با مسلمانان مواجه بود چرا که اسلام بیشتر سرزمین های آنان رافتح کرده بود. هنگامی که مسلمانان می دیدند مسیحیان درکلیسا درمقابل مجسمه ها رکوع و سجود می کنند و تبرک می جویند این سوال را میکردندکه این چه فرقی با بت پرستی میکند؟

مسیحیان شرق به دلیل اینکه پاسخی نداشتند و از آنجا که درکتاب مقدس هم آمده بودکه درمقابل هیچ تمثالی سجده مکن، هر تمثالی را بشکن وامثالهم، مسیحیان شرق قانع شدندکه رکوع و سجود و پرستش و عبادت در مقابل مجسمه ها بت پرستی است و لذا مجسمه های حضرت عیسی راشکستند. البته غرب مخالف بود و می گفت این تمثال ها یادآور حضرت عیسی است و این خود باعث اختلاف می شد. اما عمده اختلاف ها بر سر ریاست بود، از این جهت که کلیسای روم می گفت که به تنهایی رئیس کل مسیحیان است چرا که ما جانشینان پطرس هستیم و پطرس، جانشین عیس مسیح بود و پطرس در روم مصلوب شد، پس ما باید رئیس کل مسیحیان دنیا باشیم وهمه باید از ما تبعیت کنند و نجات تنها در تبعیت از کلیسای روم است؛ اما کلیسای ارتودکس می گفت که ریاست منحصر در روم نیست و همه کلیساها می توانند مانند روم باشند و این اختلاف باعث شدکه نهایتاً همدیگر را تکفیر کنند.

 

مفام: تاریخ و هدف شکل گیری مسیحیت تبشیری و اینکه چگونه و از چه تاریخی وارد ایران شدند را توضیح بفرمایید؟

مسیحیت تبشیری در چند برهه وارد کشور ما شدند. از دوره صفویه و زمانی که دوره استعماری شروع شد، همزمان با پیش قراولان استعمار، مبشران مسیحی بودندکه وارد ایران شدند، از طرفی چون دولت مردان ایرانی به توان و تخصص نظامی آنها نیاز داشتند و مجبور بودندکه با آنها همراهی کنند یا لااقل مزاحم کارشان نشوند بر بخشهایی از ایران توانستند تاثیرگذار باشند اما خیلی اندک و محدود؛ که با پاسخ جدی علمای ما مواجه شدند، که بیش از صدها جلدکتاب در پاسخ به همجمه هایی که وارد میکردند نوشتند. ما شاید الان بیش از سیصد جلد کتاب خطی داشته باشیم که در نقد مسیحیت نوشته شده است.

غیر از این ما با یک جریان دیگر در دوره قاجار مواجه هستیم که استعمار می آید وسفارت های انگلستان وسفارت های دیگر، مبشرین را با خود می آورند و کلیسا تاسیس می کنند، باز در دوران پهلوی به یک شکل دیگر ادامه پیدا می کند و ما می بینیم که درسالهای اخیر شکل جدیدی پیدا کرده است. اما تفاوت هایی که اینها با هم دارنداین است که به طور مثال در عهد صفویه، کلیسای کاتولیک وارد ایران می شود و تبشیر می کند، اما کلیساهایی که امروزه تبلیغ می کنندکلیساهای پروتستان هستند و اینها بیشتر جنبه های آمریکایی دارند و یک سری جریانهای عرفانی مسلک کلیسا هستندکه اینها به چیزهای کاریزماتیک یا خرافات وچیزهایی به این شکل خیلی تمسک می کنند. و این عده بیشترین فعالیت را درکشور انجام می دهند.

 

مفام: فعالیت شان به چه نحوی است؟

این افراد بیشتر در نوع تبلیغاتی که دارند برای ایرانی ها بیشتر دنبال نقاط ضعف هستند؛ مثلا شما تصور کنیدکه در جامعه ما جوانی وجود داشته باشه که در جامعه مورد توجه قرار نگرفته است، توان و تخصصی ندارد، یا معتاد شده است، یا به نحوی مشکلات خانوادگی دارد، پدر و مادرش با هم به مشکل برخورده اند، و هر کسی درحال غرق شدن است به هر ریسمانی چنگ می زند، این افراد می آیند و با یکسری کارهای تلقینی یک آرامش کاذبی را در شخص ایجاد می کنند و شخص احساس می کند که یک مسکنی به اوتزریق شده ودر ادامه به اوگفته می شودکه اگر میخواهی این مسکن در تو باقی بماند باید ده نفر دیگر را هم با خود بیاوری، دقیقاً شبیه مواد مخدرکه در اول می گویند با یک پک مشکلاتت حل میشود وآسوده می شوی، وقتی که آرامش ابتدایی را پیدا کرد حال به اوگفته می شود اگر میخواهی این آرامش ادامه پیدا کند باید پول بیاوری، یا اگر پول نداری باید مشتری پیدا کنی و بیاوری و به این طریق تو را به هرگونه هنجار و ناهنجاری وادار می کنند و اینها (تبشیر) به همین شکل می گویندکه اگر میخواهی این آرامش در تو باقی بماند پس باید بروی و فلان کار را انجام دهی یا باید چند نفر را نیز جذب کنی و فرد را تبدیل می کنند به یک بی عذر و مواجب خود، درساختارشان، و این ساختاریست که عموم فرقه ها ازآن استفاده می کنند و به روش گولدکوئیست شروع به جذب افرادمی کنند و سازمان خود را گسترش می دهند.

 

مفام: منظورتان ازآرامش تلقینی چیست، بیشترتوضیح دهید؟

یکسری علوم هست که فرا روانی است، یعنی شما می توانید به وسیله آن یک نفر را با تلقین آرام کنید. خود تلقین یک اثر مسکن قوی دارد، یا با ایجادکردن یک هیجان در فرد آدرنالین خونش ترشح می کند و آدرنالین یک مسکن قویست و یک ضد درد است، شما در اوج هیجان درد را احساس نمی کنید، اگر یک هیجان زیادی را دارید و آدرنالین بدنتان زیاد ترشح کرده باشد و جسمی هم به بدن شما خورده باشد و حتی بدن شما را زخمی هم کرده باشد شما متوجه این زخم نخواهید شد، درحالی که دروضعیت عادی شما درد را میفهمید.

بایکسری هیجاناتی که در مجلس هایشان ایجاد می کنند و این افراد در اوج آن هیجان دردی را حس نمی کنند و آرامش و خوشی به اودست میدهد و احساس میکند که واقعاً شفا پیدا کرده است؛ در حالی که اینها مسکن های قوی زود گذر است و به خاطر اینکه این حس سرخوشی تکرار وتداوم داشته باشد باید تا مدتها این تلقین وجذب افراد دیگر به سیستم توسط او ادامه داشته باشد، حتی در شبکه های ماهواره ای گفته می شود: اگر میخواهید این حالت در شما بماند باید به بقیه بگوییدکه عیسی مسیح مرا شفا داد و اگر فرد به آن حالت قبلی برگشت میگویندکه شما در گفتن اینکه عیسی مسیح مرا شفا داد، کوتاهی کرده اید.

 

مفام: فرق تلقین در تبشیر با آموزه های اسلامی که می فرماید: اگر مثلا حلم ندارید خود را به حالت حلم نشان دهید، چیست؟

در یک جمله اگر بخواهیم تبشیر را تعریف کنیم، میتوانیم بگوییم که کلّاشی معنوی میکنند. درست است که ما در اسلام هم مقوله ای باعنوان تلقین داریم، مثلا در مورد شجاعت یا حلم و...، اما اینجا فرد می داندکه در حال تلقین کردن است و این فرق می کند با اینکه از سادگی فرد استفاده کنیم و او یک چنین اتفاقی را که به خود تلقین می کند، باورکند واقعا در حال رخ دادن است. و این فرق دارد با اینکه ما بخواهیم یک نوع درمان روانشناسانه انجام دهیم.

 

مفام: فرق تبشیر با مسیحیان ارمنی و سایر مسیحیان در چیست؟

کلیسای تبشیری اکثراً کلیسای پروتسان است و ارامنه اکثراً ارتودکس هستند، ما با عزیزان ارامنه چهارصد سال است که هم نشینی خوبی را داشته ایم، ما به آنها احترام گذاشته ایم، کلیساهای خود را در شهرهای ما بناکرده اند، در روابطی که با آنها داشته ایم، با احترام با یکدیگر رفتارکرده ایم و آنها نیز به مجالس ما آمده اند، در عزاداریهای ما، هم غم ما شدند و یک الگوی هم زیستی مسالمت آمیز را ما با هم در این چهارصد سال تجربه کرده ایم. در این چهارصد سال ما سراغ نداریم که مثلا مسلمانان کلیساهای آنان را تخریب کرده باشند. ولی آن چیزی که ما امروز شاهد آن هستیم آن چیزی نیست که ما در این چهارصد سال با آن رو به رو بوده ایم. یک حرفی رئیس جمهور آمریکا دارد که: مبشرین مسیحی به سرزمین ما آمدند، ما زمین هایمان را زیر پایمان داشتیم وآنهاکتاب مقدس در دستشان، پنجاه سال بعد ما کتاب مقدس در دستمان بود وزمین های ما زیر پای آنها، این داستان تبشیر است. هر کجا که رفته استعمار دنبالش رفته و این امر خلاف ندارد و هر کجا رفته اند داستان از همین قرار بوده است. به مکزیک رفتند و از بیست و دو میلیون سرخ پوستی که در مکزیک بودند، بیست میلیون و پانصد هزار نفر را کشتند و کلاً یک و نیم میلیون سرخ پوست باقی ماندند،که مسیحی شده بودند، در کشورهای دیگر مثل هند، چین و... نیز به همین شکل بوده است که مبشرین، پیش قراولان استعمار بوده اند و سپس استعمارگران وارد آن کشورها شده اند و این داستانی است که در کشور ما نیز در حال انجام است.

 

مفام: فرق تبشیر با تبلیغی که در اسلام وجود دارد در چیست؟

اولاً ما با تبلیغ مسیحیت به این معنا که تبلیغ دین مسیحیت کنند مشکلی نداریم، اما مسئله، جریان فرقه ای است و حتی سازمان های ضد فرقه ای و دولت ها، برنامه ریزی های مختلفی برای مقابله با آنها انجام می دهند. فرقه ها مانند موریانه هایی هستند که وقتی وارد اجتماع می شوند بنیادهای اجتماع را نابود می کنند و افراد را به خدمت می گیرند. ما با واتیکان مشکل نداریم در حالی که واتیکان نیز به تبلیغ معتقد است، جلسات گفت وگوی ادیان داریم، ارامنه هم به تبلیغ مسیحیت معتقد هستند، اما با آنها مشکلی نداریم اما زمانی ممکن است نه تنها در مسیحیت بلکه در دل اسلام هم فرقه ای به وجود بیایدکه اینها دقیقا کارشان، کار فرقه است. مثلا شما می دانیدکه ما با برادران اهل سنت مشکلی نداریم و با هم هم زیستی مسالمت آمیز داریم اما از دل اهل سنت، جریانی شکل می گیرد به اسم وهابیت و ما با این مساله مقابله می کنیم. این تبشیری که امروز آمده در ابتدا تبلیغ می کند و با آرم مسیح کار می کند. ولی اولین سوال ما این است که چراکلیساهای خانگی؟ در صورتی که ما در ایران 537 کلیسا داریم و کل مسیحیانی که در ایران زندگی می کنند، صد و پنجاه هزار نفر بیشتر نیستند؛ یعنی با یک حساب سر انگشتی به هر چند مسیحی یک کلیسا می رسد و ما کلیساهای متعدد داریم که متروک اند و استفاده نمی شوند، در واقع کسی نبوده که وارد کلیسا شود و اگر هم کسی برود سالی یکی دوباراست، اینگونه نیست آن کلیسا فعال باشد، پس چرا درکلیسای رسمی فعالیت نمی کنند؟ ارامنه آنها را راه نمی دهند؛ یعنی مسیحیان آنها را مسیحی نمی دانند تا آنها را راه دهند. خوب اگر مسیحی هستند بروند و در کلیسا مشغول عبادت باشند و کسی هم مانعشان نمی شود. اینها همه نشان دهنده این است که اینها ساختاری کاملا امنیتی-سیاسی دارند و دنبال این هستند که یک فرقه را در کشور ترویج بدهند. همچنین که در بسیاری از کشورها این چنین کردند و این تجربه ای است که بارها تکرار شده و تکرار هم خواهد شد. در واقع اگر در زمان های گذشته ی ایران، نفت را به استعمار می بردند، امروز به فکر استعمار فکر ملت هستند، تا به این وسیله بتوانند هر چیزی ازکشور را که خواستند به غارت ببرند.

 

مفام: نقاط اختلاف ارامنه و آشوریان، با تبشیری ها در فکر و رفتار، در چیست؟

همان طور که ما، وهابیت را مسلمان نمی دانیم، ارامنه، کاتولیک ها و ارتودکس ها نیز، کلیساهای پنطیکاستی، کلیساهای خانگی و تبشیری را جزء مسیحیت نمی دانند، بلکه مسیحی نما می دانند. شما در شبکه های ماهواره ای نگاه کنید حتی یکبار هم نمی بینید که یک کشیش ارمنی در این شبکه ها حاضر شود و صحبت کند.

و یکبار هم دیده نشده که کلیساهای ارمنی، تبشیری ها را در کلیسای خود راه دهند. این جریان، دقیقاً وهابیت است اما از نوع مسیحی اش. جریان تندرویی که در همه ادیان به وجود آمد؛ در اسلام شد وهابیت، در مسیحیت شد مسیحیت تبشیری، در یهود شد صهیونیزم، در بی دینی شد شیطان پرستی، در بودیسم شد آن اتفاقاتی که در میانمار می بینیم.

 

مفام: راه کار مقابله با جریان مسیحیت تبشیری چیست؟

(لا ینتشر الهدی الا من حیث انتشر الضلاله) هدایت منتشر نمی شود مگر از همان روشی که ضلالت منتشر می شود ما باید ببینیم آنها چه می کنند، ما هم همان را انجام دهیم، اگر ماهواره دارند ما هم ماهواره داشته باشیم، اگر سایت دارند ما هم سایت باید داشته باشیم، چهره به چهره اگر کارمی کنند ما هم چهره به چهره کارکنیم، دنبال آسیب زده ها اگر می روند، کتاب منتشر می کنند، مجله دارند، رادیو دارند ما هم داشته باشیم. ضمن اینکه یادمان باشد ما نمی خواهیم کار سلبی صرف فیزیکی انجام دهیم؛ بلکه مسولیت ما، مسولیت فرهنگی است و فرهنگ را با گلوله نمی توان پاسخ داد بلکه فرهنگ را با فرهنگ باید پاسخ داد و اینگونه است که ذهن ها قانع می شود وگرنه با برخورد سلبی ذهن ها قانع نمی شود.

 

مفام: نظر شما در مورد نقل قول هایی که در مورد ورود ارامنه و آشوریان به ایران وجود دارد چیست؟

ارامنه و آشوریان در چند برهه وارد ایران شدند. آشوریان در ایران بودند، اما در مورد ارامنه بایدگفت، منطقه ای که ارامنه در آن زندگی می کنند همواره مورد نزاع ایران و روم بوده یعنی ما همواره در آن حدود مرزها جنگ های گسترده ای داشته ایم و لذا همواره در معرض جنگ های آسیب زا بوده اند و وسط جنگ ها می ماندند، شاه عباس برای اینکه ارامنه از این حال نجات پیداکنند، با توجه به اینکه می خواست جنگ بزرگی را با عثمانی شروع کند آنها را به اصفهان کوچاند تا امنیت شان حفظ شود و در جنگ ها نا بود نشوند. این یک برهه ی مهم آن است اما ما برهه های دیگری نیزداشته ایم که کوچ های زیادی صورت گرفته است به داخل ایران، البته بر عکس هم داشته ایم، کشوری که امروز به اسم ارمنستان شناخته می شود، تا صد سال پیش کشور نیمه مسلمان، نیمه مسیحی بود؛ یعنی ما در شهر ایروان هشت مسجد داشتیم و شش کلیسا. حداقل نصف جمعیت مسلمان و نصف دیگر مسیحی و این اتفاقی که امروز این کشور، یک دست مسیحی شده صد یا صد و پنجاه سال است که اینگونه شده وآن جریان کمونیستی که روسیه آمد و ارمنستان را از ایران گرفت تمام مسلمانان را کوچ اجباری داد فلذا ما می بینیم که علمای زیادی داریم به نام ایروانی یا تفلیسی؛ اینها همه اصالتاً ارمنی هستند و اصالت خود را نیز با نامشان حفظ کرده اند و هنوزهم مساجدی در ایروان باقی است. اما در اینجا هم نمی خواهیم بگوییم که کلیسای ایروان مقصراست، بلکه دولت تزاری روسیه است که این کار را انجام داده است.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۰۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی