بررسی کتاب مقدس از حیث سند و محتوی
مقدمه
در مرحله نخست، دربارۀ نویسندۀ اسفار پنجگانه که عموماً تصوّر میشود حضرت موسى(ع) بوده است سخن میگوییم. برخی از کشیشان آن قدر دربارۀ هویّت نویسنده اسفار پنجگانه با قاطعیت سخن میگویند که هر کس را که با آنان در این موضوع مخالفت نماید، بدعتگذار به حساب مىآوردند.
برای نخستین بار ابراهیم ابن عزرا (1089 - 1164 م.) ، دانشمند یهودی، پرده از این راز بزرگ برداشت که نویسنده اسفار پنجگانه کسی جز حضرت موسی(ع) است، ولی چون جرأت آشکار نمودن عقایدش را نداشت، گفتار خود را محدود به اشاراتی مبهم نمود. او میگوید که در اینجا رمزی وجود دارد که اگر کسی که آن را بفهمد، باید ساکت بماند. قرنها بعد، باروخ اسپینوزا (1632 – 1677م.)، دانشمند مشهور از سخنان ابن عزرا رمز گشایی کرد و خود نیز مطالبی به آن افزود. مجموعۀ تحقیقات وی اثبات میکند که اسفار پنجگانه، نوشتۀ حضرت موسی(ع) نیست.
سخنان ابن عزرا که در تفسیرش بر سفر تثنیه موجود است، به شرح زیر است:
«آن طرف اردن و... اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانى... علاوه موسى تورات را نوشته... در آن وقت کنعانیان در آن زمین بودند... در کوه خدا به او وحى مىشود... سپس تخت خواب او، تخت آهنین او را نظاره کن؛ بنابراین، تو این حقیقت را خواهى دانست. ... پس در آنجا رمزى وجود دارد و بگذارید کسى که آن را میفهمد، ساکت بماند.»
گویا ابن عزرا در این جملات میخواسته به خواننده بفهماند که مولف تورات شخص دیگری غیر از حضرت موسی (ع)است بوده که مدتهاى طولانى بعد از وی میزیسته است. به علاوه، کتابى که موسى(ع) نوشت، با تورات امروزی تفاوت فاحش دارد.و سالیان سال این رازی که ابن عذرا میگفت کسی که آن را میفهمد باید ساکت بماند برای همه مکتوم ماند قرن ها بعد، وقتی اسپینوزا تفسیر سفر تثنیه او را مطالعه میکرد، متوجه منظور وی شد و سخنش را شرح داد. آنچه در پی میآید، خلاصهای است از مطالبی که اسپینوزا بر نویسنده کتاب مقدس وارد ساخته. (۱)
...................................................................
-۱ر.ک: مقاله اسپینوزا، ترجمه علی رضا آل بویه، مجله هفت آسمان، ش1.
دلیل اول
شهرهایی که بعد از موسی نامیده شدند
بعضى از مکانها یا نامهایى در اسفار پنجگانه یافت میشوند که در زمان موسى به این نامها مشهور نبودهاند؛ بلکه بعد از او به این نامها معروف شدهاند. مثلاً در سفر پیدایش آمده است:
«چون ابرام از اسیرى برادر خود آگاهى یافت، سیصد و هجده تن از خانهزادان کار آزمودۀ خود را بیرون آورده در عقب ایشان تا دان بتاخت.» سفر پیدایش،14:14
در حالی که نام این شهر در زمان حضرت موسی(ع) «دان» نبوده است؛ بلکه به آن «لایش » میگفتند و حدود دو قرن بعد از حضرت موسی(ع) نام این شهر از «لایش» به «دان» تغییر پیدا کرد. در کتاب داوران میخوانیم:
«و شهر را به اسم پدر خود دان، که براى اسرائیل زاییده شد، دان نامید؛ اما اسم شهر قبل از آن لایش بود.» سفر دوران 29:18
این امر نشان دهنده آن است که نویسندۀ اسفار پنجگانۀ کنونی، نه تنها حضرت موسی(ع) یا فردی از نزدیکان وی نبوده، بلکه میبایست قرنها پس از موسی(ع) زندگی کرده باشد.
در توضیح این نقد باید بگویم که جواب هایی از سوی بزرگان مسیحیت به آن داده شده اما چندان قانع کننده نیست، علاوه بر این کنار هم گذاشتن نقدهای گذشته در مطالب گذشته ( رجوع کنید به چند پست قبلی) موید وجود تحریف در کتاب مقدس است و این مطلب ر ا تایید میکند که نویسنده کتاب مقدس فعلی شخص یا اشخاص دیگری بوده اند.
دلیل دوم
داستان مرگ موسی(ع)
همچنین باید خاطر نشان کرد که در تورات(کتابی که به حضرت موسی(ع) منسوب است)، داستان مرگ ایشان ذکر شده است. این تاریخ نه تنها نحوه مرگ موسى، بلکه جزئیات عزاداری و محل دفن و حتی گم شدن مکان قبر وی را نیز ذکر میکند. در آخر سفر تثنیه میخوانیم:
«پس موسی بندة خدا در آنجا به زمین موآب برحسب قول مرد.[1]»
و دربارۀ محل دفن او آمده است:
«و او را در زمین موآب در مقابل بیت فعور در دره دفن کرد و احدی قبر او را تا امروز ندانسته است. [2]»
لحن این سخن، بدون تردید از گذشتۀ دوری حکایت دارد و نویسندۀ این سطور باید دهها سال پس از موسی زندگی کرده باشد تا بتواند بگوید که:
«و احدی قبر او را تا امروز ندانسته است.»
و هیچ تردید نیست که نویسنده این کلمه خود حضرت موسی نیست زیرا به زمانی اشاره میکند تا امروز قبر موسی شناخته نشده است .
و جالب این جاست که نویسنده به جزئیات مراسم دفن و عزاداری حضرت موسی(ع) اشاره میکند و میگوید که بنی اسرائیل سی روز برای موسی ماتم گرفتند. و خود حضرت موسی(ع) نمیتوانسته اینگونه سخن بگوید:
«و بنیاسرائیل برای موسی در عربات موآب سی روز ماتم گرفتند. پس روزهای ماتم و نوحهگری برای موسی سپری گشت.[3]»
[1]. سفر تثنیه،34: 5.
[2]. سفر تثنیه،34: 6.
[3]. سفر تثنیه، 34: 8.
دلیل سوم
در آن وقت کنعانیان در آن زمین بودند
ابن عزرا مینویسد: در کتاب پیدایش، مورّخ بعد از نقل سیر و سفر ابراهیم در سرزمین کنعان، میافزاید:
«و در آن وقت کنعانیان در آن زمین بودند»؛
بنابراین،به وضوح، زمانى که او این قسمت را مینوشته، را مستثنا کرده است؛ لذا این قسمت باید بعد از رحلت موسى% نوشته شده باشد؛ یعنى زمانى که کنعانیان از این زمین اخراج شده و دیگر مالک آن نبودند.
کنعانیان نخستین کسانى بودند که در این منطقه ساکن شدند. مراد راوى این است که وضع در زمان نویسنده بدین منوال نبوده است؛ بنابراین، راوى نمیتواند موسى باشد؛ براى اینکه در زمان او، کنعانیان هنوز مالک این مناطق بودند و در سالهای بعد از موسی، کنعانیان از آن زمین رانده شدند. این رمزى است که در باب آن، امر به سکوت شده است.
در نقشه موقعیتی که حضرت موسی در ان جملات ذیل (در آنوقت کنعانیان در آن زمین بودند) را میفرموده مشخص کرده و نشان میدهد در زمان خود حضرت موسی کنعانیان ساکن این سرزمین بودند در حالی که ایشان آن را استثنا کرده مساله ای که نشان میدهد نویسنده واقعی تورات بیش از 200 سال بعد از موسی میزیسته زمانی که کنعانیان از این سرزمین بیرون رانده شده بودند
دلیل چهارم
نویسنده تورات چه کسی است ؟
موسی تورات را نوشت
اسپینوزا مینویسد:
در سفر تثنیه، این عبارت به چشم میخورد که «و موسى این تورات را نوشته»[1]. اما این کلمات را نمیتوان به موسى(ع) نسبت داد؛ بلکه باید از نویسندۀ دیگرى باشد که اعمال و نوشتههاى موسى(ع) را حکایت میکند. موارد متعددی در عهد قدیم وجود دارد که نویسندۀ کتاب حضرت موسی(ع) را با ضمیر سوم شخص خطاب میکند[2]. در حالی که معمول نیست نویسندۀ کتاب، از خود با عنوان سوم شخص یاد کند.
[1]. سفر تثنیه، 31: 9.
[2]. مانند موارد ذیل:
«موسى با خدا سخن گفت.»(سفر خروج، 33: 9).
«و خداوند با موسى رو به رو سخن میگفت... .»(سفر خروج، 33: 11).
«موسى مرد بسیار حلیم بود بیشتر از جمیع مردمانی که بر روى زمیناند.»(سفر اعداد، 12: 3).
«موسى بر رؤساى لشکر... غضبناک شد.»(سفر اعداد، 31: 14)
«این است برکتی که موسى، مرد خدا... .» ( سفر تثنیه، 33: 1).
«پس موسى بندۀ خداوند در آنجا به زمین موآب برحسب قول خداوند مرد.»(سفر تثنیه، 34: 6).
دلیل پنجم
1.آن طرف رود اردن
ابن عزرا در تفسیرش عبارت «آن طرف رود اردن» را به کار میبرد که به صراحت به آیه اول سفر تثنیه اشاره دارد:
«این است سخنانى که موسى به آن طرف اردن در بیابان عَرَبه مقابل سوف، در میان فاران و توفَل و لابان و حفیروت و دیذَهَب با تمامى اسرائیل گفت.»[1]
اسپینوزا مینویسد :نویسنده این جمله باید از رود اردن گذر کرده باشد تا بگوید«آن طرف رود اردن». در حالی که حضرت موسی% هیچ گاه از رود اردن گذر نکرد و در این سمت رود جان سپرد؛ چنان که در سفر تثنیه آمده است :«و خداوند به من گفته است که از این اردن عبور نخواهى کرد».[2]
و این یوشع، جانشین حضرت موسى% است که به دستور خداوند از اردن عبور میکند.[3]
چنانچه در نقشه پایین پیداست حضرت موسی بنی اسرائیل رااز مصر رهایی میدهد و به سمت فلسطین حرکت میدهد و مدت چهل سال در بیابان ها سرگردان بودند تا به پشت رود اردن رسیدند مسیری که با فلش مشخص شده مسیر حرکت کاروان بنی اسرائیل از مصر تا پشت رود اردن میباشد . حضرت موسی در پشت رود اردن از دنیا رفت و بنا به نقل کتاب مقدس هیچ گاه سمت غربی رود اردن را ندیده با این حال تورات میگوید این سخنان موسی (( آن طرف رود اردن)) است و طبعا(( این مکان)) سمت شرقی رود اردن بوده بنا بر این نویسنده این جملات باید سمت غربی رود بوده تا بتواند بنویسد آن طرف رود اردن و در این صورت نویسنده این کتاب خود موسی نیست بلکه یکی از بنی اسرائیل است که به آن طرف رود رفته و داستان حضرت موسی را به نگارش در اورده است.
[1]. سفر تثنیه، 1:1.
[2]. سفر تثنیه، 31: 2.
[3]. «و واقع شد بعد از وفات موسى، بندۀ خداوند، که خداوند یوشع بن نون، خادم موسى را خطاب کرده، گفت: موسى بندۀ من وفات یافته است. پس الان برخیز و از این اردن عبور کن»(کتاب یوشع، 1: 2 و 1) و یوشع به این خطاب لبیک گفت، و بنی اسرائیل را از رود اردن گذراند: «بامدادن یوشع زودى برخاسته، او و تمامى بنى اسرائیل از شِطّیم روانه شده، به اردن آمدند و قبل از عبور کردن در آنجا منزل گرفتند.»(کتاب یوشع، 3: 1)