خرافات کتاب مقدس (قسمت سوم)

یکی از خرافه های جالب و در عین حال خنده دار کتاب نامقدس این است که در همان سفر پیدایش می گوید که : که روی زمین هیچ چیز نبود و همه جا خشکی بود و خدا مه را ازروی  زمین بلند میکرده است !
این یعنی نویسندگان این کتاب در عصر جاهلیت از این علوم ابتدایی که امروز در دبستان ها به کودکان ...

یکی از خرافه های جالب و در عین حال خنده دار کتاب نامقدس این است که در همان سفر پیدایش می گوید که : که روی زمین هیچ چیز نبود و همه جا خشکی بود و خدا مه را ازروی  زمین بلند میکرده است !
این یعنی نویسندگان این کتاب در عصر جاهلیت از این علوم ابتدایی که امروز در دبستان ها به کودکان یاد میدهند هم اطلاعی نداشتند که مه و ابر ، بخار آب است که از دریا ها تبخیر میشود نه از روی زمین !
آنان اطلاع نداشته اند که زمین در روزگاری پوشیده از آب بوده و اصلا خشکی نبوده است بلکه در خیال جاهلانه ی خود می پنداشته اند که زمین کاملا خشک بوده و بعدها آب ( احتمالا از کرات دیگر ) آمده است .
یکی دیگر از چرندیات کتاب نا مقدس این است که عمر جهان هستی را هفت هزار و اندی محاسبه کرده است !!
این در حالی است که علم ثابت کرده است که دو ملیون سال گذشته فقط دوره ای بوده است که دایناسور ها روی زمین زندگی می کردند ! اینها فسیلهایشان موجود است و اسناد و مدارک آن در دسترس همگان است .
آیا اراجیف این کتاب نامقدس می تواند یک بچه ی دبستانی را هم گول بزند ؟
به تمام دوستان مسیحیمان پیشنهاد می کنیم یکبار دیگر بدور از تعصب کورکورانه کتاب نامقدس را بخوانند
بدون شک اولین کاری که خواهند کرد این خواهد بود که آن را از بخش کتب مقدس خارج می کنند و در بخش کتابهای جک طنز و لطیفه قرار خواهند داد .
باور کنید . اغراق نمی کنم . فقط یکبار امتحان کنید .
پی بردن به خرافه ها بسیار سهل است ، کافیست آن پیش فرض را که این کتاب کلام خدا است را از ذهن خود بیرون کنند ، آنگاه تشخیض خرافه از واقعیت بسیار ساده است .
انسان گوسفند نیست
نمی خواهیم در آینده با کسی روبرو شویم که خود را گوسفند می داند .
برگرفته از سایت محاکمه