مریم عذراء(مسیحیت شناسی)

تحقیقی در مورد مسیحیت ،یهود،کتاب مقدس و تاریخ

مریم عذراء(مسیحیت شناسی)

تحقیقی در مورد مسیحیت ،یهود،کتاب مقدس و تاریخ

مریم عذراء(مسیحیت شناسی)

عیسی مسیح علیه السلام
قال انی عبد الله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا
من بنده خدا هستم .اوبه من کتاب آسمانی داده و من را پیامبر قرار داده است مریم 30

گروه فرق و ادیان (پژوهشی در مسیحیت)
تخصصی مسیحیت
مسئول وبلاگ:علی نوربخش
ایمیل:christianity74@gmail.com

پیوندها

  یکی از مسائل جالب در مورد تثلیث، این است که تثلیث اساساً در کتاب مقدّس آموزش داده نشده است. توحید در کتاب مقدّس آموزش داده شده است، ولی تثلیث آموزش داده نشده است. مسیحیان در هیچ جای کتاب مقدّس خودشان آموزش تثلیث را ندارند، و آنچه به اسم تثلیث در کتاب مقدّس ارائه میدهند، حاصل سوءتفسیرهای خودشان است و نه آموزش صریح کتاب مقدّس. حال جای سؤال است که چرا این افراد به یک چنین چیزی که در کتاب مقدّسشان نیامده است، ایمان دارند؟


 

ساسان توسّلی: نکته اولی که میخوام امروز مطرح بکنم این هستش که خدایی که ما باهاش روبرو میشیم تو کتاب مقدّس خداییه که قابل شناخته. خیلیا هستن در دنیا که عقیده دارن که ما نمیتونیم خدا رو بشناسیم. خدا اصلاً نمیتونه خودشو به ما معرفی کنه، چون خدا خیلی بالاتر و برتر از اون چیزیه که ما اونطوری فکر میکنیم و فقط اعتقاد دارن که خدا اراده و احکامشو به ما معرفی کرده و وظیفه ما اینه که از اون احکام اجرا بکنیم، چه اون احکام ما رو با خدا آشنا بکنن، چه نکنن، صحبت رابطه و آشنایی و معرفی خدا نیست در اون طرز فکر خیلی از الهیات دیگه. بلکه صحبت اراده و احکام خداست. حتی خیلیا هستن که اسامی و صفات مختلف برای خدا استفاده میکنن، ولی عقیده دارن که اون اسامی و صفات، یک سری اسم و صفات هست، که خدا اراده کرده اونطوری استفاده بکنه از اون اسامی و صفات، ولی اون اسامی و صفات معرّف خود خدا نیست، خدا پشت پرده است، به ما دستور داده، حکم داده، اراده اشو داده، ولی دستور و حکم و اراده معرّفی این شخص پشت پرده نیست و اون خدای پشت پرده همیشه ناشناخته است و ما انسانهای محدود نمیتونیم اون خدا رو واقعاً بشناسیم، و باهاش روبرو بشیم. توی جلسه اول من این نکته رو گفتم که تو الهیات مسیحی هم ما ادعا نداریم که میتونیم خدا رو به طور کامل بشناسیم، ولی تأکید کتاب مقدّس اینه که ما با یه خدایی روبرو میشیم که میخواد خودشو به ما بشناسونه. خودشو به ما معرفی کنه، خدائیه که قابل شناخته، قابل تجربه است.


بررسی: این نکته را همواره باید در بحث در مورد خدا، با مسیحیان در نظر داشت که مسیحیان خیال میکنند که رابطه و عشقی که به خدا دارند را، دیگران به خدا ندارند. ایشان به اسلام کنایه میزند که برخی الهیات هستند که میگویند خدا را نمیشود شناخت و بعد خود اعتراف میکنند که در الهیات مسیحی، خدا را نمیتوان به طور کامل شناخت! خب ما هم در اسلام همین را میگوییم، ما نیز معتقدیم که خدا را میشود شناخت، ولی نه به طور کامل.


  باز ایشان میگویند که خدای کتاب مقدّس میخواهد خودش را به ما بشناساند، خب این را فکر میکنم تمام ادیان الهی قبول  دارند، زیرا اساساً یکی از مهمترین فلسفه های آمدن پیامبران هم شناخت بهتر و صحیحتر خداست. چرا دوستان مسیحی خیال میکنند فقط خودشان راجع به خدا چنین باوری دارند؟


  باز جای دیگر برای کنایه به اسلام میگویند، برخی دینها میگویند خدا از پشت پرده حرف میزند!!! جالب است که ایشان ادعا میکنند که الهیات اسلامی را مطالعه کرده اند، ولی حتی از خداشناسی قرآنی نیز خبر ندارند، قرآن میفرماید: «ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏هاى نفس او را مى‏دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم‏»(سوره ق، آیه 16) و نیز میفرماید: «مشرق و مغرب، از آن خداست و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست»(سوره بقره، آیه 115) . آیا چنین خدایی در پشت پرده است؟!


  باز ایشان به کنایه میگویند در برخی ادیان احکام خدا را حتی اگر ما را با خدا آشنا نکند، باید اجرا کرد، در پاسخ باید عرض کنیم که در اسلام، ما اگر احکام داریم، فلسفۀ احکام هم داریم و از طریق معصومین به ما گفته شده است که چرا باید فلان عمل را انجام دهیم و اتفاقاً به ما در اسلام، دستور به تحقیق داده شده است. ولی در مقابل سؤال پیش میاید که آیا خدایی که کتاب مقدّس معرفی میکند خداییست که احکامش باعث میشود که مردم با او آشنا بشوند؟ خب به برخی از این احکام بنگرید: خدا در تثنیه20: 17-16 و اول سموئیل3:15 دستور به کشتار زنان، کودکان، نوزادان و حتی حیوانات خانگی میدهد. خب شما دوستان مسیحی با این حکم خدا، با چگونه خدایی آشنا میشوید؟ آیا این خدا، خداییست که شما برای ما از او تعریف میکنید که ذاتش محبّت است و حتی برای نجات بشر خودش را به کشتن میدهد؟


  در مورد صفات خدا هم از دید اسلام، صفات خدا عین ذات او هستند، من منظور ایشان را نمیفهمم که میگویند برخی الهیات که منظورشان الهیات اسلامی است، میگویند این صفات معرّف خدا نیست، چه میباشد، آنچه ما میگوییم این است که صفت خدا عین ذات اوست، آیا معرّف خدا بودن از این بیشتر و بهتر؟


 

ساسان توسّلی: توی انجیل متی فصل 11، آیه 27، عیسای مسیح میگه پدر آسمانی همه چیز را به دست من سپرده است، فقط پدر آسمانی است که پسرش را میشناسد و همینطور پدر آسمانی را فقط پسرش میشناسد و کسانی که پسر بخواهد او را به ایشان بشناساند،  هدف مسیح شناسوندن و معرفی شخصیت پدره.


بررسی:  گذشته از اینکه ایشان وقتی از کتاب مقدّس خودشان که ما بر آن نقدهای زیادی را وارد میدانیم، چنانکه در درس پیش ذکر بخشی از این نقدها گذشت، برای ما نقل قول میکنند، سخنشان برای تعیین هدف مسیح قابل قبول در یک بحث نیست و همچنین رابطۀ پدر و پسری در خدا باطل و نادرست است، اینکه ایشان میفرمایند هدف مسیح شناساندن خداست و به نقل از انجیلشان فقط ایشان را راه شناختن خدا میداند، از چند جهت قابل نقد است: اوّلاً ما مسلمانان نیز به مسیح ایمان(ع) داریم و از طریق ایشان خدا را میشناسیم، ثانیاً شناساندن خدا فقط کار و هدف حضرت مسیح(ع) نیست، بلکه تمام انبیاء نیز چنین کاری را میکردند، چرا ایشان میخواهد بگوید مسیح فقط این کار را کرده است؟ آیا مردم پیش از تولّد مسیح، خدا را نمیشناختند؟


  ضمن اینکه این آیه از انجیل متی، ادعای خودشان در مورد خدا بودن مسیح را باطل میکند، زیرا میگوید خدا همه چیز را به دست حضرت عیسی(ع) داده است، و خب خدا همه چیز را در دست دارد، و نیازی ندارد که کسی همه چیز را به دستش بسپارد، پس عیسی(ع) برای در دست داشتن همه چیز به خدا نیاز دارد و از خودش همه چیز را ندارد، پس خدا نیست.


 

ساسان توسّلی: یوحنا فصل 1، آیه 18، یوحنا میگه که کسی هرگز خدا را ندیده است، ولی عیسی فرزند یگانۀ خدا او را دیده است، زیرا همواره همراه پدر خود، خدا میباشد. او هر آنچه را که در مورد خدا ما باید بدانیم، به ما گفته است.


بررسی: ایشان آشکارا کتاب مقدّس خودشان را تحریف کرده است، کتاب مقدّس در این آیه این را نگفته است، بلکه گفته است: «خدا را هرگز کسی ندیده است؛ پسر یگانه ای که در آغوش پدر است، همان او را ظاهر کرد.» آنچه ایشان میخوانند ترجمه تفسیری است، که در واقع تفسیر مسیحیان از این آیه از کتاب مقدّس است، که خود شما میتوانید قضاوت کنید، این تفسیر چقدر با اصل آیه مرتبط است. و اساساً اگر نگاهی به این ترجمۀ به اصطلاح تفسیری بیندازید، میگوید هیچکس خدا را ندید، بعد میگوید ولی حضرت عیسی(ع) او را دیده است!!!


  ضمن اینکه در این آیه، یک اشتباه اساسی وجود دارد، آن هم اینکه میگوید عیسی فرزند یگانۀ خداست، در حالی که طبق کتاب مقدّس خودشان هر ایمانداری فرزند خداست، مثلاً نگاه کنید به مزامیر6:82، پس حضرت عیسی(ع) براساس کتاب خودشان، فرزند یگانۀ خدا نیستند.


 

ساسان توسّلی: در انجیل یوحنا فصل 1 میگه در ازل کلمه بود، کلمه با خدا بود، و کلمه خود خدا بود. من چطوری خودمو به شما معرفی میکنم از طریق کلامم، از طریق اعمالم. کلامم و اعمالم معرّف من هستش. و تأکید الهیات مسیحی اینه که خدا از طریق اعمالش، از طریق کلمه اش، خودشو اون طوری که هست، به من و تو معرفی کرده.


بررسی: بنده مشکلی با اینکه بگوییم خدا خودش را همانطوری که هست، با کلام و اعمالش به ما معرفی میکند، ندارم؛ ولی همین بحث باعث میشود که نپذیرم کتاب مقدّس مسیحیان کلام خداست، زیرا این کتاب پر از تناقض و اشتباه است، و اگر بخواهم چنین کتابی را کلام خدا بدانم، باید بگویم که خداوند هم العیاذ بالله دچار تناقض و اشتباه است.


  نکتۀ دیگر  اینکه هر چند من موافقم که خدا خودش را با کلام و اعمالش به ما معرّفی میکند و اندیشۀ اسلامی هم اینرا میپذیرد، ولی برای من جای سؤال است، ایشان از کجای این آیه از انجیل یوحنا این برداشت را کرده اند؟


  در مورد خدا بودن کلمه که در این آیه آمده است، باید بگویم که با دقّت در کتاب مقدّس و عهد جدید متوجّه میشویم که کلمه یک خدای واقعی و همان یهوه نیست، زیرا اوّلاً خدا خوانده شدن به معنای یهوه بودن نیست، چنانکه شیطان هم در کتاب مقدّس خدا خوانده میشود(دوم قرنطیان4:4) ثانیاً در آیه 14 از همین فصل انجیل یوحنا میخوانیم که کلمه جسم شد، و خب میدانیم که خدا دچار دگرگونی نمیشود که حالا بخواهد به جسم تبدیل شود، ضمن اینکه خدا جسمانی نیست و واجب الوجود تبدیل به ممکن الوجود نمیشود.

 


ساسان توسّلی: این نکته کلید الهیاتی و فلسفۀ کلّ تثلیثه. الهیات مسیحی میگه خدا اونطوری که خودشو به ما معرفی کرده، همونطوری هست در ذات خودش، اگر خدا در طول تاریخش با قوم اسرائیل و عیسای مسیح، خودش رو به عنوان پدر معرفی کرده، خودشو به عنوان پسر و نجات دهنده معرفی کرده، و خودشو به عنوان روح القدس و تقدیس کننده معرفی کرده، پس این کارهای خدا در تاریخ نشان دهندۀ خود خداست.


بررسی: چه استدلال جالبی، مشکل اصلی این استدلال این است که خدا هرگز خودش را حتی در همین کتاب مقدّس پر از اشکال مسیحیان، اینگونه معرفی نکرده است. حضرت عیسی(ع) هرگز نفرمودند که من خدا هستم، روح القدس هم که اصلاً با کسی حرفی نمیزند که ادعایی بکند. خدا کی و کجا خودش را به صورت پسر و روح القدس معرفی کرده است؟ این احتمالاً جزء خیالات جناب کشیش دکتر ساسان توسّلی در مورد خداست. خدایی که خودش را سه گانه تعریف نکرده، سه گانه نیست، اگر خدا سه گانه بود، در همین کتاب مقدّستان که میگویید کلام اوست، با کمال صراحت ادعا میکرد که سه گانه است و نیازی به تفسیرهای مسیحیان برای اثبات سه گانگیش نبود. البته در این مورد، که خدا خودش را به صورت تقدیس کننده و نجات بخش و پدر نشان داده باشد، در درس قبل به تفصیل توضیح دادم.

 

لازم به ذکر است، که بیشتر مباحث این درس جناب ساسان توسّلی، تکرار مباحث درسهای قبلی بود که همانجا پاسخش را داده ایم، پس از تکرار آنها در این پست تکرار شد.

 

درس قبل



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۲۲
مسیحیت تبشیری

خدا آنگونه که هست

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی