شرح صدر در قرآن و کتاب مقدس
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شرح صدر یکی از صفاتی است که بودن آن در وجود هر مبلغی به خصوص انبیاء الهی، لازم و ضروری است؛ یعنی پیامبری که دارای شرح صدر نباشد، در نگاه اسلام و قرآن نمیتواند در کار خود موفق باشد. از همین روست که حضرت موسی (علیهالسلام) البته به روایت قرآن، یکی از اولین چیزهایی که پس از بعثت و رسیدن به مقام نبوت از خداوند درخواست میکند، شرح صدر است. قرآن حکایت خواستهی حضرت موسی (علیهالسلام) را اینگونه بیان میکند: «قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لىِ صَدْرِى؛ [طه/۲۶] گفت: اى پروردگار من، سینه مرا براى من گشاده گردان».
شرح صدر از نگاه اسلام، ویژه مبلغین و رسولان الهی است، بلکه یکی از خصوصیات مؤمنین که با داشتن آن، به دین راستین اسلام مشرف میشوند، داشتن شرح صدر است. قرآن داشتن شرح صدر را عنایت خدا دانسته و هرکسی را لایق داشتن شرح صدر نمیداند: «فَمَن یُرِدِ اللَّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشرَْحْ صَدْرَهُ لِلْاسْلَامِ وَ مَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یجَْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فىِ السَّمَاءِ کَذَالِکَ یجَْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلىَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ [انعام/۱۲۵] هر کس را که خدا خواهد که هدایت کند دلش را براى اسلام مىگشاید و هر کس را که خواهد گمراه کند قلبش را چنان فرومیبندد که گویى مىخواهد که به آسمان فرا رود. بدینسان خدا به آنهایی که ایمان نمىآورند پلیدى مىنهد».
برخلاف قرآن، در کتاب مقدس میبینیم که مسیح نهتنها در مقابل دشمنان، بلکه در جواب زنی که از وی مقداری غذا طلب میکند به این علت که به عنوان تبرک به فرزند خود بدهد تا او شفا یابد، به وی دشنام داده و آنها را سگ خطاب میکند. مسیح بدون کوچکترین شرح صدری با آن زن فقیر چنان برخورد میکند که قابلقبول هیچ مکتب اخلاقی نیست. کتاب مقدس شرح این واقعه را چنین بیان میکند: «و او زن یونانی از اهل فینیقیة صُوریه بود. پس از وی استدعا نمود که دیو را از دخترش بیرون کند. عیسی وی را گفت: بگذار اول فرزندان سیر شوند زیرا نان فرزندان را گرفتن و پیش سگان کوچک انداختن نیکو نیست...[۱]».
بر سر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) سرگین ریختند و خاکستر و هزاران توهین، تحقیر و تهمتها به آن حضرت نسبت دادند؛ ولی ایشان دم از دم فرونبرد و جز طلب آمرزششان چیزی نگفت؛ اما در کتاب مقدس، پیامبری را میبینیم که فقط به خاطر اینکه کودکانی جاهل، از روی جهالت وی را کچل خطاب کردهاند، آنها را نفرین میکند؛ به نحوی که در یکلحظه ۴۲ نفر از آنها را ۲ خرس میدرد. کتاب مقدس داستان پیامبری به نام الیسع(الیشع) را چنین نقل میکند: «و ازآنجا به بیتئیل برآمد و چون او به راه برمیآمد، اطفال کوچک از شهر بیرون آمده او را سخریه نموده گفتند: ای کچل برآی! ای کچل برآی! و او به عقب برگشته ایشان را دید و ایشان را به اسم یَهُوَه لعنت کرد و دو خرس از جنگل بیرون آمده چهلودو پسر از ایشان بدرید».[۲]
پیامبری که در مقابل یک کچل خطاب شدن توسط نادانان آنها را نفرین میکند، چگونه میتواند به امر تبلیغ که سراسر تهمت و توهین و تحقیر است، بپردازد؟ اصلاً آیا چنین پیامبری شایسته تبعیت و اسوه قرار گرفتن است؟ از کجا معلوم اگر پیروانی هم داشته باشد، پیروانش از ترس نفرین وی ایمان نیاورده باشند؟ راستی خدای کتاب مقدس همان خدای قرآن است که یونس نبی را به جرم اینکه شرح صدر به خرج نداده و خواسته بود قومش را نفرین کند، سالها در شکم ماهی زندانی کرد؟ یا خدای دیگری دارند که بیاخلاقی را از پیامبرانش میپذیرد.
پینوشت:
[۱]. کتاب مقدس، مرقس ۷: ۲۶-۲۸
[۲]. کتاب مقدس، دوم پادشاهان ۲: ۲۳-۲۴